Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
dwell at
به تیراندازی ادامه دادن
Other Matches
hold over
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
go on
<idiom>
ادامه دادن
go along
<idiom>
ادامه دادن
keep on
ادامه دادن
to take up
ادامه دادن
continues
ادامه دادن
furthers
ادامه دادن
furthering
ادامه دادن
furthered
ادامه دادن
hang on
<idiom>
ادامه دادن
keeps
ادامه دادن
hold good
<idiom>
ادامه دادن
keep
ادامه دادن
hold on
ادامه دادن
extending
ادامه دادن
take up
ادامه دادن
to keep on
ادامه دادن
extend
ادامه دادن
keep up
<idiom>
ادامه دادن
extends
ادامه دادن
further
ادامه دادن
carry on
ادامه دادن
carry-on
ادامه دادن
to continue
ادامه دادن
reopening
ادامه دادن
bring on
ادامه دادن
reopened
ادامه دادن
reopen
ادامه دادن
to drag on or out
ادامه دادن
to carry on
ادامه دادن
to follow
ادامه دادن
reopens
ادامه دادن
run on
ادامه دادن
continue
ادامه دادن
to follow up
ادامه دادن قوت دادن
dashed
مسیری را ادامه دادن
live on
بزندگی ادامه دادن
inability to box
ناتوان از ادامه دادن
dashes
مسیری را ادامه دادن
dwell at
اتش را ادامه دادن
to press ahead with
با زور ادامه دادن
dash
مسیری را ادامه دادن
to set on
با زور ادامه دادن
bide
بکاری ادامه دادن
thwart
ادامه دادن یا کشیدن
continuation
عمل ادامه دادن
keep the home fires burning
<idiom>
اجازه ادامه دادن
thwarted
ادامه دادن یا کشیدن
maintained
ابقا کردن ادامه دادن
maintain
ابقا کردن ادامه دادن
stick it out
<idiom>
طاقت آوردن ،ادامه دادن
hang on
ادامه دادن دوام داشتن
maintains
ابقا کردن ادامه دادن
run
دوام یافتن ادامه دادن
maintrain
ادامه دادن عقیده داشتن
keep up with
<idiom>
به شکل قبل ادامه دادن
runs
دوام یافتن ادامه دادن
pick up
<idiom>
ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
to rumble on
[British E]
ادامه دادن به شکایت پر سرو صدا
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
run on
ادامه دادن متن بدون توقف
border break
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
pull off
باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
let (something) ride
<idiom>
ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
extends
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extend
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
carry one's bat
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
extending
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
to continue one's progress
پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
increment
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increments
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
enjambment
دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
continue
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continues
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
To stay the course .
تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
sustains
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
going on
ادامه
continuance
ادامه
resumption
ادامه
continuation
ادامه
continuation line
خط ادامه
popped
تیراندازی
pop
تیراندازی
shooting
تیراندازی
shootings
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
gunning
تیراندازی
pops
تیراندازی
archery
تیراندازی
musketry
تیراندازی
continue statement
حکم ادامه
continuative
ادامه دهنده
to run on
ادامه داشتن
for a continuance
برای ادامه
continuation card
کارت ادامه
discontinues
ادامه ندادن
duration
مدت ادامه
continuable
قابل ادامه
continuant
ادامه دهنده
discontinue
ادامه ندادن
over run
ادامه به کاردادن
discontinuation
عدم ادامه
discontinuance
عدم ادامه
discontinuing
ادامه ندادن
discontinued
ادامه ندادن
combat firing
تیراندازی جنگی
field archery
تیراندازی صحرایی
gunning
تمرین تیراندازی
the butts
میدان تیراندازی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
offhand
تیراندازی ایستاده
automatic fire
تیراندازی خودکار
ready position
حاضربه تیراندازی
horseback archery
تیراندازی سواره
gun
تیراندازی کردن
dry sum
مشق تیراندازی
order of fire
روش تیراندازی
live
تیراندازی جنگی
gunnery
قوانین تیراندازی
guns
تیراندازی کردن
scheme of fire
طرح تیراندازی
conduct of fire
اجرای تیراندازی
methode of fire
روش تیراندازی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
delivery error
اشتباه در تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
fires
تیراندازی کردن
firing table
جدول تیراندازی
lived
تیراندازی جنگی
firing area
منطقه تیراندازی
fire power
قدرت تیراندازی
fire trench
سنگر تیراندازی
fire
تیراندازی کردن
shoot
تیراندازی کردن
fire bay
دهلیز تیراندازی
conduct of fire
هدایت تیراندازی
fired
تیراندازی کردن
handbow
کمان تیراندازی
riflery
تیراندازی تفنگداری
shoots
تیراندازی کردن
follow-through
ادامه حرکت پس از ضربه
follow-throughs
ادامه حرکت پس از ضربه
continuator
ادامه دهنده مستمر
shorthanded
ادامه با بازیگر کمتر
tracked
ادامه گوی در مسیربولینگ
tracks
ادامه گوی در مسیربولینگ
go head
ادامه بدهید بفرماید
sustaining
نگهدارنده ادامه دهنده
detainer
حکم ادامه توقیف
transattack period
مدت ادامه تک اتمی
track
ادامه گوی در مسیربولینگ
contd
مخفف ادامه یافته
viability
امکان ادامه حیات
fall behind
<idiom>
درمانده از ادامه راه
time in
ادامه بازی پس از توقف
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
firing battery
اتشبار تیراندازی کننده
shot
تیراندازی شده تیرخورده
shot
گلوله تیراندازی شده
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
تیراندازی شده تیرخورده
archery
تیراندازی با تیر و کمان
passives
دفاع بدون تیراندازی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
shots
گلوله تیراندازی شده
range firing
تیراندازی در میدان تیر
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
target arrow
تیر مخصوص تیراندازی
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
set up
اماده تیراندازی کردن
recoils
دفع ضربت تیراندازی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
passive
دفاع بدون تیراندازی
firing line
خط تیراندازی مدار اتش
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
range correction
تصحیح برد تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
open fire
شروع به تیراندازی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com