Dictiornary-Farsi | به جنبش انداختن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
to youse to a	به جنبش انداختن


Search result with all words

to set in motion	بجریان انداختن به جنبش اوردن
Other Matches

libration	جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force	جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
dropped	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop	گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
bring down	به زمین انداختن حریف انداختن شکار
jeopard	بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying	بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified	بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify	بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies	بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping	کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
actions	جنبش
action	جنبش
swing	جنبش
locomotion	جنبش
swings	جنبش
movement	جنبش
vibrational	جنبش
on the move	در جنبش
kinesis	جنبش
the r.	جنبش
stock still	بی جنبش
vibration	جنبش
stock-still	بی جنبش
leger or ledger	بی جنبش
heartbeats	جنبش
heartbeat	جنبش
rock	جنبش
immobile	بی جنبش
rocked	جنبش
rocks	جنبش
astir	در جنبش
rising	جنبش
vibratility	جنبش
kinesthesis	حس جنبش
libration	جنبش
kinesodic	جنبش بر
motioned	جنبش
motion	جنبش
oscillation	جنبش
inactive	بی جنبش
jiggle	جنبش
jiggled	جنبش
immotile	بی جنبش
jiggles	جنبش
jiggling	جنبش
bustles	جنبش
bustled	جنبش
bustle	جنبش
motions	جنبش
oscillations	جنبش
motioning	جنبش
mobility	جنبش
passively	بی جنبش
stirs	جنبش
stirrings	جنبش
awakening	جنبش
inanition	جنبش
stir	جنبش
stirred	جنبش
rocking	جنبش
labor movement	جنبش کارگری
kymograph	جنبش نگار
traveled	حرکت جنبش
kymogram	جنبش نگاره
action	جنبش حرکت
immovableness	جنبش ناچذیری
travel	حرکت جنبش
actions	جنبش حرکت
kinesthesia	حس جنبش درماهیچه
saltation	جنبش ناگهانی
kinematics	جنبش شناسی
travels	حرکت جنبش
impassionate	به جنبش امده
hyperkinesthesia	شدت حس جنبش
kinematic	جنبش شناسی
uniform movement	جنبش یکسان
kinesiotherapy	جنبش درمانی
kinesimometer	جنبش سنج
forward motion	جنبش پیشرو
kinaesthesia	حس جنبش درماهیچه
gybe	جنبش تغییرجهت
kinaesthesis	حس جنبش درماهیچه
kinesimeter	جنبش سنج
to put in motion	در جنبش دراوردن
kinesalgia	جنبش درمان
life blood	جنبش بی اخبار
kinetoscope	جنبش نما
tremour	تکان جنبش
kinology	جنبش شناسی
undulation	جنبش نوسانی
commotion	جنبش اغتشاش
revolt	نهضت جنبش
tremors	تکان جنبش
flicker	پرپرزدن جنبش
flickered	پرپرزدن جنبش
flickers	پرپرزدن جنبش
jars	تکان جنبش
jarred	تکان جنبش
jar	تکان جنبش
paratonic	از جنبش بازدارنده
tremor	تکان جنبش
braid	جنبش جهش
braided	جنبش جهش
braids	جنبش جهش
revivals	جنبش مذهبی
impetus	نیروی جنبش
stagnating	از جنبش ایستادن
stagnates	از جنبش ایستادن
kinetics	جنبش شناسی
revolts	نهضت جنبش
stir	به جنبش دراوردن
stirred	به جنبش دراوردن
stirrings	به جنبش دراوردن
mass movement	جنبش تودهای
movableness	جنبش پذیری
stirs	به جنبش دراوردن
stagnate	از جنبش ایستادن
stagnated	از جنبش ایستادن
libration	جنبش موازنهای
moved	حرکت جنبش
moves	جنبش تکان
photokinesis	نور جنبش
operation	گردش جنبش
reformers	پیشوای جنبش
revival	جنبش مذهبی
reformer	پیشوای جنبش
moves	حرکت جنبش
psychokinesis	جنبش فراروانی
immobile	جنبش ناپذیر
libration	جنبش ترازویی
move	جنبش تکان
reformation	نهضت جنبش
move	حرکت جنبش
moved	جنبش تکان
impassioned	به جنبش درامده
quiescently	بدون جنبش
movable	جنبش پذیر تغییرناپذیر
photokymograph	جنبش نگار نوری
kinematical	وابسته به جنبش شناسی
gyrostatics	گفتاردر جنبش وضعی
groundswell	جنبش تند گستر
momentum	مقدار جنبش انی
kinetics	علم جنبش و نیرو
cause	جنبش سبب شدن
causes	جنبش سبب شدن
causing	جنبش سبب شدن
libration of the moon	جنبش نمایان ماه
peristole	جنبش کرم وار
peristaltic movement	جنبش کرم وار
peristalsis	جنبش کرم وار
f. morement	جنبش برای پیشرفت
gas kinetics	علم جنبش گازها
oscillatory motion	جنبش تاب وار
tranquil	بی جنبش درحال سکون
angular momentum	مقدار جنبش چرخشی
an onward movement	جنبش سوی پیش
music of the spheres	اهنگ جنبش سیارات
immobile	ثابت جنبش ناپذیر
hydrokinetics	علم جنبش مایعات
myokinetic test	ازمون جنبش عضلانی
vibrant	در حال جنبش تکریری
let down	پایین انداختن انداختن
passivism	فلسفه صبر وعدم جنبش
statgnate	از جنبش ایستادن گندیده شده
she is quick with child	جنبش بچه رادرشکم حس میکند
photodynamic	اثر روشنایی در جنبش گیاهان
reform movement	جنبش یا نهضت برای اصلاحات
photodynamics	اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photothropism	جنبش در تحت تاثیر روشنایی
counter-revolutions	جنبش برای سرکوبی انقلاب
lost causes	جنبش یا آرمان از دست رفته
lost cause	جنبش یا آرمان از دست رفته
counter-revolution	جنبش برای سرکوبی انقلاب
actimeter	نمایان ساز [جنبش بدن]
wavy	جنبش بعقب و جلو متموج
revivalist movement	جنبش اصول بیداری مذهبی
immovably	چنانکه نتوان جنبش داد
inert	فاقد نیروی جنبش بیروح
planker	گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
spurts	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
ultromotivy	جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
spurted	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurt	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
gyrostat	التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
Community architecture	[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
spurting	کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Expressionism	[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
revivalist movement	جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
vanes	کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
gyrostabilizer	التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
quick stage	ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
vane	کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
City Beautiful	[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
billiard point	در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
Aesthetic Movement	[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
late-Modern architecture	[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
kinematics	حرکت شناسی جنبش شناسی