English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
cite به دادگاه خواندن
cited به دادگاه خواندن
cites به دادگاه خواندن
citing به دادگاه خواندن
Other Matches
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
lilts اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
manadamus حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
summary court دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writs دستور دادگاه حکم دادگاه
writ دستور دادگاه حکم دادگاه
arrests جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
read head هد خواندن راس خواندن
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
courtroom دادگاه
courtrooms دادگاه
court دادگاه
court of law دادگاه
courts دادگاه
judgement seat دادگاه
courthouse دادگاه
courthouses دادگاه
tribunal دادگاه
tribunals دادگاه
forum دادگاه
forums دادگاه
judgement hall دادگاه
court division دادگاه
court of justice دادگاه
superior court دادگاه تمیز
evoke به دادگاه بالاتربردن
kangoroo court دادگاه محلی
kangaroo court دادگاه پوشالی
kangaroo court دادگاه غیرقانونی
kangaroo court دادگاه مندرآوردی
kangaroo courts دادگاه پوشالی
tribunals دادگاه محکمه
kangaroo courts دادگاه غیرقانونی
evokes به دادگاه بالاتربردن
evoking به دادگاه بالاتربردن
jurisdiction of the court صلاحیت دادگاه
petty session دادگاه سیار
tribunal دادگاه محکمه
eyre دادگاه سیار
queens bench division دادگاه ملکه
quarter sessions دادگاه استینافی
quaestor افسررئیس دادگاه
provost court دادگاه پادگانی
questor افسررئیس دادگاه
judicial confession اقرار در دادگاه
juvenile courts دادگاه اطفال
writs قرار دادگاه
writs حکم دادگاه
municipal court دادگاه داخلی
police power دادگاه پلیس
police court دادگاه خلاف
peace court دادگاه بخش
rotas دادگاه کاتولیکی
writ قرار دادگاه
writ حکم دادگاه
police forces دادگاه پلیس
police force دادگاه پلیس
municipal court دادگاه شهرداری
military court دادگاه نظامی
juvenile courts دادگاه نوجوانان
magistrates court دادگاه جنحه
juvenile court دادگاه اطفال
juvenile court دادگاه نوجوانان
kangaroo courts دادگاه مندرآوردی
martial court دادگاه نظامی
prsbytery دادگاه شرعی
law court دادگاه قضایی
law courts دادگاه قضایی
military tribunal دادگاه نظامی
president of the court رئیس دادگاه
district court دادگاه بخش
court of appeals دادگاه استیناف
auto da fe رای دادگاه
assize court دادگاه جنایی
administrative tribunal دادگاه اداری
courts of appeal دادگاه پژوهش
courts of appeal دادگاه استیناف
courts of appeal دادگاه استان
court of appeal دادگاه پژوهش
court of appeal دادگاه استیناف
court of appeal دادگاه استان
court of iquiry دادگاه رسیدگی
courtrooms اطاق دادگاه
beadle منادی دادگاه
canonry دادگاه شرع
court material دادگاه نظامی
court martiall دادگاه نظامی
court martial دادگاه نظامی
court of first instance دادگاه شهرستان
court of first instance دادگاه بدوی
country court دادگاه بخش
contempt og court اهانت به دادگاه
circuit court دادگاه استیناف
circuit court دادگاه منطقهای
court of grievances دادگاه مظالم
courtroom اطاق دادگاه
per curium به وسیله دادگاه
special tribunal دادگاه اختصاصی
Chief Justices رئیس دادگاه
Chief Justice رئیس دادگاه
courts of inquiry دادگاه تفتیش
court of inquiry دادگاه تفتیش
summary court دادگاه بدوی
superior court دادگاه عالی
court session جلسه دادگاه
forums دادگاه محکمه
criminal court دادگاه جنایی
forum دادگاه محکمه
court of province دادگاه استان
rehearing تجدیدجلسه دادگاه
ushers دربان دادگاه
court of petty offences دادگاه لغزش
ushering دربان دادگاه
ushered دربان دادگاه
usher دربان دادگاه
receivership امانت دادگاه
recourse action رجوع به دادگاه
decrees قرار دادگاه
decreeing قرار دادگاه
decreed قرار دادگاه
decree قرار دادگاه
disciplinary tribunal دادگاه انتظامی
bar وکالت دادگاه
warning اخطاریه دادگاه
bars وکالت دادگاه
warnings اخطاریه دادگاه
rota دادگاه کاتولیکی
diwan دادگاه اسلامی
landesgericht دادگاه ایالتی
court division بخش دادگاه
divan دادگاه اسلامی
intone خواندن
intoned خواندن
reading خواندن
to take lessons یا خواندن
intones خواندن
readings خواندن
reading age سن خواندن
recitation از بر خواندن
recitations از بر خواندن
intoning خواندن
lip-read لب خواندن
misread بد خواندن
misreads بد خواندن
lip read لب خواندن
lip-reads لب خواندن
misreading بد خواندن
rhapsodiz خواندن
read خواندن
reads خواندن
sub judice مورد مطالعه دادگاه
court دادگاه افهار عشق
county magestrate قاضی دادگاه استان
actionable قابل تعقیب در دادگاه
committed for trial تسلیم متهم به دادگاه
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
circuits حوزه صلاحیت دادگاه
master of the court مدیر دفتر دادگاه
chief clerk of the court مدیر دفتر دادگاه
Justices of the Peace رئیس دادگاه بخش
traffic court دادگاه عبور و مرور
sue به دادگاه شکایت کردن
sued به دادگاه شکایت کردن
sues به دادگاه شکایت کردن
small claims court دادگاه دعاوی کوچک
criminal court division بخش دادگاه جنایی
Justice of the Peace رئیس دادگاه بخش
rectus in curia اعاده حق ترافع در دادگاه
process جریان کار در دادگاه
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
processes جریان کار در دادگاه
to bring somebody before the court [s] کسی را دادگاه بردن
extrajudicial confession اقرار در خارج دادگاه
state's evidence گواه دادگاه جنایی
right of action حق طرح دعوی در دادگاه
magistrate رئیس بخش دادگاه
venues محل تشکیل دادگاه
magistrate رئیس دادگاه بخش
magistrate قاضی دادگاه جنحه
magistrates رئیس بخش دادگاه
magistrates رئیس دادگاه بخش
magistrates قاضی دادگاه جنحه
spectators مستمعین جلسه دادگاه
venues حوزه صلاحیت دادگاه
jurisdiction تسلیم دادگاه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com