English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
English Persian
Go to the second crossroad. به دومین چهارراه بروید.
Other Matches
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
Go to the second crossroad. به دومین تقاطع بروید.
go on بروید پی کارتان
go head پیش بروید
Go straight ahead. مستقیم بروید.
off with you بروید پی کارتان
keep to the left دست چپ بروید
move along عقب بروید
move along عقبتر بروید
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
you must go شما باید بروید
keep to the right دست راست بروید
Keep moving! بجلو برو [بروید] !
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
i want you to go میخواهم شما بروید
it is to your i. to go به نفع شماست که بروید
ask him if he likes to go از او بپرسید "میل دارید بروید یا نه "
cross way=cross road چهارراه
street crossing چهارراه
cross road چهارراه
road junction چهارراه
junctions چهارراه
junction چهارراه
intersections چهارراه
intersection چهارراه
trumpet junction چهارراه شیپوری
roundabout چهارراه فلکهای
trumpet interchange چهارراه شیپوری
staggered junction چهارراه سر نیزهای چهارراه نیزهای
roundabouts چهارراه فلکهای
net lock قفل چهارراه
second detector دومین
scissor junction چهارراه کج همبر اریب
multilevel junction چهارراه چند طبقه
plot سنگ وسط چهارراه
junctions محل الحاق چهارراه
junction محل الحاق چهارراه
net lock سیم بند چهارراه
plots نشانه میان چهارراه
plotted سنگ وسط چهارراه
plot نشانه میان چهارراه
plotted نشانه میان چهارراه
plots سنگ وسط چهارراه
half cloverload junction چهارراه نیمه شبدری
secondary productivity فراوردگی دومین
second class دومین درجه
second class دومین مرتبه
first intentions دومین تصورات
secondary treatment پاکسازی دومین
second-best دومین نفر
second best دومین نفر
secondary treatment تصفیه دومین
second intentions دومین تصورات
junction پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
cross road محل تقاطع دو جاده چهارراه
seconding دومین بار ثانوی
the second man to come دومین کسی که امد
only at the second go تازه در دومین تقلا
secondary consumers مصرف کنندگان دومین
seconds دومین بار ثانوی
second دومین بار ثانوی
seconded دومین بار ثانوی
bezantler دومین بچه شاخ
thirties دومین امتیاز گیم
thirty دومین امتیاز گیم
cross roads تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
flyover junction تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
betas دومین حرف الفبای یونانی
thirds آنچه بعد از دومین می آید
topmast دومین دکل کشتی از عرشه
third آنچه بعد از دومین می آید
beta دومین حرف الفبای یونانی
runner up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
i was the second to speak دومین کسی که سخن گفت من بودم
supertonic نت بعد از کلید نت دومین اهنگ میزان
runners-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
reconvert برای دومین بار بدین یا ایینی گرویدن
b دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
double دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
deuteronomic وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
cladding واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com