Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
slaughter
به زیان فروختن
slaughtered
به زیان فروختن
slaughters
به زیان فروختن
Search result with all words
to sell at a loss
بضر یا زیان فروختن
Other Matches
scitovsky double criterion
که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
sell-outs
فروختن
to place on the market
فروختن
turn over
<idiom>
فروختن
undercuts
فروختن
sell-out
فروختن
hawks
فروختن
sell out
فروختن
market
فروختن
selling
فروختن
marketed
فروختن
markets
فروختن
hawked
فروختن
hawk
فروختن
to put on the market
فروختن
realized
فروختن
realize
فروختن
realising
فروختن
realises
فروختن
realised
فروختن
sell
فروختن
realizing
فروختن
realizes
فروختن
sells
فروختن
monger
فروختن
undercut
فروختن
vend
فروختن
sell on credit
نسیه فروختن
to sell by retail
خرده فروختن
to sell
یکجا فروختن
sell like hotcakes
<idiom>
سریعا فروختن
undersell
ارزان تر فروختن
to save bot cash
نقد فروختن
to sell
عمده فروختن
to sell short
سام فروختن
to sell off
ارزان فروختن
to sell or pat up at a
بمزایده فروختن
forward sale
نسیه فروختن
reselling
دوباره فروختن
resells
دوباره فروختن
credit sale
نسیه فروختن
resold
دوباره فروختن
remainder
باتخفیف فروختن
sell by auction
به مزایده فروختن
sell for cash
نقد فروختن
sell off
یکجا فروختن
to sell dearly
گران فروختن
resell
دوباره فروختن
To sell something at a loss.
چیزی را باضرر فروختن
retail
بصورت جزئی فروختن
to deal in futures
کالایاسهام پیش فروختن
selling
فروختن بفروش رفتن
sell
فروختن بفروش رفتن
regrate
یکجاخریدن وخرده فروختن
wholesale
بصورت عمده فروختن
sells
فروختن بفروش رفتن
to bring to the hammer
هراج کردن بهراج فروختن
hawk
جار زدن و جنس فروختن
sell out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs
یکجا فروختن خیانت کردن
hawked
جار زدن و جنس فروختن
hawks
جار زدن و جنس فروختن
sell-out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell up a debtor
دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
sell off
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
bundling
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
dump
بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
phytobentos
ته- زیان
detrime
زیان
forfeiture
زیان
drawbacks
زیان
drawback
زیان
hurtfulness
زیان
noxiousness
زیان
maleficium
زیان
prejudices
زیان
prejudice
زیان
hazarded
زیان
hazard
زیان
disservice
زیان
hazarding
زیان
scathe
زیان
hazards
زیان
forfeits
زیان
evil
زیان
loss
زیان
detriment
زیان
ill
زیان
disadvantages
زیان
evils
زیان
disadvantage
زیان
damage
زیان
wash out
زیان
ill-
زیان
ills
زیان
injures
زیان
hurting
زیان
hurts
زیان
forfeited
زیان
forfeit
زیان
ravaging
زیان
lesion
زیان
ravage
زیان
ravages
زیان
ravaged
زیان
injuring
زیان
lesions
زیان
injure
زیان
hurt
زیان
forfeiting
زیان
total losses
زیان کل
maleficent
زیان اور
no known loss
زیان نامعلوم
nobbeing
زیان اور
perniciousness
زیان اوری
disserviceable
زیان اور
to suffer
[from]
زیان دیدن
[از]
nocent
زیان رسان
nocuous
زیان اور
gain or loss
سود یا زیان
harmfulness
زیان رسانی
i am 0 rials out of pocket
05 ریال زیان
incommodity
زیان ناراحتی
loss and gain
زیان و سود
malefic
زیان اور
derogatory to
زیان رساننده
offense,etc
تهاجم زیان
vagrantbenthos
ته زیان جنبا
sessile benthos
کف زیان برجا
suffring
ابتلا زیان
windfall loss
زیان اتفاقی
willful misconduct
زیان عمدی
noisome
زیان بخش
suffer loss
زیان دیدن
smart money
پاداش زیان
to do harm
زیان رسانیدن
to incur a loss
زیان دیدن
operating loss
زیان عملیاتی
partial loss
زیان جزئی
perfect loss
زیان مطلق
perfect loss
زیان خاص
perfect loss
زیان خالص
profit and loss
سود و زیان
to suffer a loss
زیان دیدن
to sustain a loss
زیان دیدن
sessile benthos
ته زیان برجا
harms
زیان ضرر
harm
زیان ضرر
suffering
ابتلاء زیان
sufferings
ابتلاء زیان
deleterious
زیان اور
disadvantageous
زیان اور
forfeiture
زیان ضرر
actual loss
زیان واقعی
harmed
زیان ضرر
harming
زیان ضرر
lost
زیان دیده
risk
احتمال زیان
loses
زیان کردن
risking
احتمال زیان
lose
زیان کردن
suffers
زیان دیدن
risks
احتمال زیان
suffered
زیان دیدن
suffer
زیان دیدن
actual total loss
کل زیان وارده
pernicious
زیان اور
risked
احتمال زیان
dead loss
زیان ناخالص
evils
زیان اور
evil
زیان اور
malignancy
زیان اوری
detrimental
زیان اور
consequential loss
زیان تبعی
detrimental
زیان بخش
cause to sustain a loss
زیان رساندن به
capital loss
زیان سرمایه
break even
بی سود و زیان
suicidal
زیان اور
hazardous
زیان اور
risk
احتمال زیان یاخطر
risked
احتمال زیان و ضرر
to do somebody harm
به کسی زیان رسانیدن
indemnities
جبران زیان بخشودگی
account
وضع سود و زیان
indemnity
جبران زیان بخشودگی
ill
زیان اور ببدی
ill-
زیان اور ببدی
windfall loss
زیان باد اورده
ills
زیان اور ببدی
bad
مضر زیان اور
profit and loss account
حساب سود و زیان
risk
احتمال زیان و ضرر
risked
احتمال زیان یاخطر
my losses were great
بسیار زیان دیدم
risks
احتمال زیان یاخطر
peril
بیم زیان مسئولیت
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...