Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English
Persian
bind
به صورتی که قابل اجرا باشد
binds
به صورتی که قابل اجرا باشد
Other Matches
omr
و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
information
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
normalised
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
punched
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punches
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
pooler
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
machine
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machined
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
binders
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binder
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
reprogram
تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
run duration
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
zeros
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeroes
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zero
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
identity
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identities
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
scrambled
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
reader
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
scrambles
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
readers
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
scramble
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
op register
ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
makable
<adj.>
قابل اجرا
enforcible
قابل اجرا
executable
<adj.>
قابل اجرا
utilitarian
[useful]
<adj.>
قابل اجرا
purposive
<adj.>
قابل اجرا
makeable
<adj.>
قابل اجرا
purposeful
<adj.>
قابل اجرا
purpose-built
<adj.>
قابل اجرا
proper
<adj.>
قابل اجرا
practical
<adj.>
قابل اجرا
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
قابل اجرا
functional
<adj.>
قابل اجرا
makable
[spv. makeable]
<adj.>
قابل اجرا
feasible
<adj.>
قابل اجرا
doable
<adj.>
قابل اجرا
practicable
<adj.>
قابل اجرا
possible
[doable, feasible]
<adj.>
قابل اجرا
manageable
<adj.>
قابل اجرا
enforceable
قابل اجرا
achievable
<adj.>
قابل اجرا
contrivable
<adj.>
قابل اجرا
convenient
<adj.>
قابل اجرا
applicable
<adj.>
قابل اجرا
accomplishable
قابل اجرا
utilizable
<adj.>
قابل اجرا
utilisable
[British]
<adj.>
قابل اجرا
useful
<adj.>
قابل اجرا
usable
<adj.>
قابل اجرا
suitable
<adj.>
قابل اجرا
executable
قابل اجرا
effective
قابل اجرا
workable
<adj.>
قابل اجرا
executory
قابل اجرا
practicable
قابل اجرا
operation
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
inexecutable
غیر قابل اجرا
applies
قابل اجرا بودن
facile
باسانی قابل اجرا
come to effect
قابل اجرا شدن
executable form
شکل قابل اجرا
inapplicable
غیر قابل اجرا
applying
قابل اجرا بودن
applicable law
قانون قابل اجرا
apply
قابل اجرا بودن
executable form
فرم قابل اجرا
post obit
قابل اجرا پس از مرگ
unfeasible
<adj.>
غیر قابل اجرا
to come into operation
قابل اجرا شدن
unenforceable
غیر قابل اجرا
to go into effect
قابل اجرا شدن
efective
موثر قابل اجرا
inexecutable
<adj.>
غیر قابل اجرا
come into operation
قابل اجرا شدن
impracticable
<adj.>
غیر قابل اجرا
to inure
قابل اجرا شدن
to take effect
قابل اجرا شدن
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
inapplicable
غیر قابل اجرا نامناسب
pracitcable
قابل اجرا صورت پذیر
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
shutdowns
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
N.A
مخفف به معنای غیر قابل اجرا
to enter into force as from
قابل اجرا
[قانونی]
شدن از زمان
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
aix
ی از UNIX محصول IBM قابل اجرا در PCهایش
irreversible process
پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
selectable
آنچه قابل انتخاب باشد
expandable
آنچه قابل گسترش باشد
pass
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
object language programming
برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
passes
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
portable
برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
optional
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
easy to use
آنچه قابل فهم و انجام باشد
do while
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
primed
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
prime
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
shares
حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share
حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
packets
شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
primes
عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
shared
حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
packet
شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
manageable
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
floating
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
pocket judgment
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
run duration
کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
chaining
به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
Taligent
سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است
vane
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
convertibles
پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
vanes
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
computer readable
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
convertible
پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
presumptive instruction
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
references
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
digitize
تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
reference
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
planing
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
address for service of a summons
[address where a summons may be served]
آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد
[حقوق]
buzzed
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
micro prolog
PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
buzzes
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzz
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plane
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
biddable
دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
hereditaments
هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
relocatable
برنامه کامپیوتری که قابل بارشدن واجرا ازهرفضای حافظه باشد
buzzing
نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
dedicated
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
virus
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
devices
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
viruses
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
reducing
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
chip
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chips
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
reduce
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
linear
روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
visualization
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
ocr
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
sectors
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
preclinical
وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
sector
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
reduces
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
ScriptX
ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
adc
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
current assets
پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
pixel
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
cards
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
compiled
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com