English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
unattended به طور خودکار بی خلبان
Search result with all words
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
autopilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
Other Matches
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
copilot کمک خلبان خلبان دوم
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
pilots خلبان
aivatrix خلبان زن
piloted خلبان
pilot خلبان
aeronaut خلبان
fly boy خلبان
pilotless بی خلبان
aviator خلبان
aviators خلبان
drones هواپیمای بی خلبان
soloists خلبان تک پرواز
soloist خلبان تک پرواز
droning هواپیمای بی خلبان
beep هواپیمای بی خلبان
beeped هواپیمای بی خلبان
automatic pilots خلبان اتوماتیک
beeping هواپیمای بی خلبان
cockpit canopy سایبان خلبان
beeps هواپیمای بی خلبان
automatic pilot خلبان اتوماتیک
drone هواپیمای بی خلبان
droned هواپیمای بی خلبان
cockpit کابین خلبان
co-pilot کمک خلبان
co-pilots کمک خلبان
flying officer افسر خلبان
autopilot خلبان اتوماتیک
first pilot خلبان اول
co pilot کمک خلبان
compilot کمک خلبان
copilot کمک خلبان
cockpits اطاقک خلبان
nautical خلبان کتاب
cockpits کابین خلبان
cockpit اطاقک خلبان
fury نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
pilot's trace کالک دستی خلبان
cockpits اطاقک خلبان درهواپیما
cockpit اطاقک خلبان درهواپیما
sailplaner خلبان هواپیمای بی موتور
ace خلبان ماهر و متهور
aces خلبان ماهر و متهور
army aviator خلبان نیروی زمینی
army aviator خلبان هوانیروز نیروزفر
test pilots خلبان ازمایش کننده هواپیما
drone antisubmarine helicopter هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
pilot's trace کالک راهنمای خلبان هواپیما
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
kamikaze خلبان ازجان گذشته ژاپنی
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
test pilot خلبان ازمایش کننده هواپیما
autopilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
helicopter pilot خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
hand glider هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
sky surfer هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
clamshell کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
decision height حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision altitude ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
standing wave موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
wingman خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabin pressure altimeter ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
pressure breathing تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
auyomated خودکار
automatic pipet پی پت خودکار
pen خودکار
self acting خودکار
preset خودکار
automatics خودکار
automatic خودکار
ballpoint pens خودکار ها
self-starter خودکار
ballpoints خودکار ها
ball pens خودکار ها
ballpens خودکار ها
unmanned خودکار
self-starters خودکار
automaticity خودکار
mechnical خودکار
autonomic خودکار
unattended خودکار
automatous خودکار
automotive خودکار
automatic controller مراقب خودکار
door switch کلید خودکار در
automatic cutout قطع خودکار
automatic aiming تعقیب خودکار
automatic door switch کلید خودکار در
automatic tracking تعقیب خودکار
automatic balance ترازوی خودکار
automatic control کنترل خودکار
automatic circuit breaker مدارشکن خودکار
automatic check مقابله خودکار
automatic carriage تعویض خودکار
automatic computer کامپیوتر خودکار
automatic buret بورت خودکار
automatic behavior رفتار خودکار
automatic bass compensation بمرسان خودکار
autotrack تعقیب خودکار
mechanical sawmill اره خودکار
automatic check ازمایش خودکار
automatic drop اتصال خودکار
automatic fire اتش خودکار
autotype چاپ خودکار
autotrace اثر خودکار
autosave ضبط خودکار
automatize خودکار کردن
automatization خودکار کردن
automatization خودکار شدن
full automatic تماما" خودکار
auyomated خودکار شده
automatic throttle ساسات خودکار
crane track جرثقیل خودکار
automata ماشینهای خودکار
coach screw پیچ خودکار
ball point pen قلم خودکار
automatic weapon سلاح خودکار
automatic tuning میزانساز خودکار
automatic record changer گرام خودکار
automatic mechanism مکانیزم خودکار
automatic machine دستگاه خودکار
automatic loader بارکن خودکار
automatic interrupt قطع خودکار
automatic focusing تمرکز خودکار
automatic flasher چشمکزن خودکار
automatic fire تیراندازی خودکار
automatic regulation تنظیم خودکار
automatism بطور خودکار
fully automatic کاملا" خودکار
automatic treatment تسویه خودکار
automatic titrator تیترکننده خودکار
automatic testing ازمایش خودکار
automatic telephone system تلفن خودکار
automatic telephone تلفن خودکار
automatic steering device سکان خودکار
automatic rifle تفنگ خودکار
cutout فیوز خودکار
flashgun فلاش خودکار
mechanically بطور خودکار
self loading پرشونده خودکار
self test ازمایش خودکار
automating خودکار کردن
self destroying منفجرشونده خودکار
automates خودکار کردن
automated خودکار کردن
automate خودکار کردن
flashguns فلاش خودکار
semi automatic نیم خودکار
automaton ماشین خودکار
semiautomatic نیمه خودکار
robot دستگاه خودکار
sub-machine gun تیربار خودکار
sub-machine guns تیربار خودکار
automatons ماشین خودکار
automatically بطور خودکار
repeating firearm اسلحه خودکار
systematic خودکار سیستماتیک
auto starter استارت خودکار
autofeather فدر خودکار
automatic دستگاه خودکار
automation خودکار کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com