Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
English
Persian
be tried at bar
به طور علنی محاکمه شدن
Other Matches
try by martial law
به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
new trial
محاکمه جدید تجدید محاکمه
trials
محاکمه محاکمه کردن
trial
محاکمه محاکمه کردن
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
aboveboard
علنی
in public
علنی
overt
علنی
open to the public
علنی
openhanded
علنی
in camera
غیر علنی
public trial
دادرسی علنی
public session
جلسه علنی
avowals
افهارو اقرار علنی
avowal
افهارو اقرار علنی
to make public
اشکار یا علنی کردن
hearing incamera
دادرسی غیر علنی
in camera proceedings
دادرسی غیر علنی
sitting in camera
جلسه غیر علنی
private session
جلسه غیر علنی
put up
بیگودی بگیسو زدن علنی ساختن
put-up
بیگودی بگیسو زدن علنی ساختن
trial at the bar
محاکمه
jurisdiction
محاکمه
court procedure
محاکمه
legal procedure
محاکمه
trials
محاکمه
trial
محاکمه
case
محاکمه
cases
محاکمه
hearing
محاکمه
hearings
محاکمه
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion.
من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
summary trial
محاکمه اختصاری
to go t. a trial
محاکمه شدن
to undergo a trial
محاکمه شدن
trial attorney
وکیل محاکمه
He was put on trial.
او محاکمه شد.
[حقوق]
day of the trial
روز محاکمه
mistrial
محاکمه غلط
retrials
محاکمه مجدد
sub judice
قبل از محاکمه
try
محاکمه کردن
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
he was on his trial
او را محاکمه میکردند
re hearing
تجدید محاکمه
justiciable
تحت محاکمه
jurisdiction
محاکمه کردن
tries
محاکمه کردن
mistrial
محاکمه بی جهت
retrial
محاکمه مجدد
to put somebody on trial
کسی را محاکمه کردن
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
court martial
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
take one's own medicine
<idiom>
پذیرش محاکمه بدون شکایت
court-martials
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialling
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial
دردیوان حرب محاکمه کردن
lynches
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynch
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
witch-hunts
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
probate
محاکمه کردن استنطاق کردن
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com