Dictiornary-Farsi | به هزینه صاحب مال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
at owner's risks	به هزینه صاحب مال


Other Matches

jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
cost center	قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage	هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
cost contract	قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale	کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts	حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing	قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
ownerless	بی صاحب
masters	صاحب
mastered	صاحب
master	صاحب
owners	صاحب
owner	صاحب
padrone	صاحب
lord	صاحب
lords	صاحب
in the saddle	صاحب اختیار
stockholder	صاحب سهم
stockholders	صاحب سهم
innkeeper	صاحب مسافرخانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
printer	صاحب چاپخانه
printers	صاحب چاپخانه
clear-sighted	صاحب نظر
in power	صاحب مقام
grantee	صاحب امتیاز
free ball	توپ بی صاحب
inviolable	صاحب حرمت
shareholders	صاحب سهم
shareholder	صاحب سهم
restaurateurs	صاحب رستوران
manufaturer	صاحب کارخانه
man of place	صاحب مقام
man of place	صاحب منصب
liege	صاحب تیول
licence owner	صاحب امتیاز
lessor	صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
land lady	زن صاحب ملک
officers	صاحب منصب
laird	صاحب زمین
restaurateur	صاحب رستوران
lairds	صاحب زمین
housemother	زن صاحب خانه
mastered	ارباب صاحب
waif	مال بی صاحب
masters	ارباب صاحب
planter	صاحب مزرعه
planters	صاحب مزرعه
concessioner	صاحب امتیاز
concessionary	صاحب امتیاز
concessionaire	صاحب امتیاز
manufacturer	صاحب کارخانه
building owner	صاحب کار
beneficent	صاحب کرم
manufacturers	صاحب کارخانه
official	صاحب منصب
master	ارباب صاحب
signatory	صاحب امضا
housemothers	زن صاحب خانه
resolute	صاحب عزم
feudatory	صاحب تیول
feudary	صاحب تیول
landowner	صاحب ملک
landowners	صاحب ملک
landladies	زن صاحب ملک
officer	صاحب منصب
landlady	زن صاحب ملک
signatories	صاحب امضا
assayer	صاحب عیار
employer	صاحب کار
office-holders	صاحب مقام
office-holder	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
unowned	بی صاحب بیمالک
titlist	صاحب سندمالکیت
stock holder	صاحب سهم
stray	جانور بی صاحب
straying	جانور بی صاحب
strays	جانور بی صاحب
slaveholder	صاحب برده
employers	صاحب کار
benefactor	صاحب خیر
benefactors	صاحب خیر
titled	صاحب لقب
shop keeper	صاحب دکان
shipowner	صاحب کشتی
sharecropper	صاحب نسق
permit holder	صاحب جواز
licensees	صاحب جواز
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
officiary	صاحب منصب
of consequence	صاحب شان
nursery man	صاحب قلمستان
notary public	صاحب محضر
industrialist	صاحب صنعت
industrialists	صاحب صنعت
no man's land	سرزمین بی صاحب
monopolist	صاحب انحصار
master of the time	صاحب الزمان
owner of a property	صاحب ملک
licensee	صاحب جواز
sovereign	صاحب سیادت
sovereigns	صاحب سیادت
seignior	صاحب تیول
restauranteur	صاحب رستوران
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی
housemother	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
publicans	بیگانه صاحب میخانه
housemothers	زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
signatory	صاحب امضاء امضایی
publican	بیگانه صاحب میخانه
endowed	صاحب مال و مکنت
signatories	صاحب امضاء امضایی
to have something at one's disposal	صاحب چیزی بودن
to have something	صاحب چیزی بودن
wharfinger	صاحب لنگرگاه یابارانداز
to come into a property	مالی را صاحب شدن
holding company	شرکت صاحب سهم
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
in the saddle	یراق صاحب مقام
res nullius	مال بلا صاحب
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
infeoff	صاحب ملک کردن
innholder	صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
pooh bah	صاحب چندین مقام
placeman	صاحب منصب اداری
owner's risk	ریسک صاحب کالا
lord paramount	صاحب تیول عمده
office-holders	صاحب منصب دولت
title-holder	صاحب سند مالکیت
boniface	صاحب مهمانخانه ورستوران
challenge round	مبارزه با صاحب عنوان
chartered companies	شرکتهای صاحب الامتیاز
cotton spinner	صاحب کارخانه نخ ریسی
office-holder	صاحب منصب دولت
martyologist	صاحب تذکره شهدا
title-holders	صاحب سند مالکیت
estray	جانوراواره وبی صاحب
mansion house	خانه صاحب تیول
owned	صاحب چیزی بودن
staffed	افسران صاحب منصبان
staffs	افسران صاحب منصبان
croupiers	کمک صاحب بانک
polygraph	صاحب تالیفات بسیار
peer	صاحب لقب اشرافی
peered	صاحب لقب اشرافی
peering	صاحب لقب اشرافی
licensee	صاحب جواز یا امتیاز
polygraphs	صاحب تالیفات بسیار
owns	صاحب چیزی بودن
owning	صاحب چیزی بودن
licensees	صاحب جواز یا امتیاز
own	صاحب چیزی بودن
staff	افسران صاحب منصبان
proprietors	صاحب حق طبق کتاب
proprietor	صاحب حق طبق کتاب
croupier	کمک صاحب بانک
atentee	صاحب اختراع ثبت شده
gastrologist	صاحب سر رشته درپختن وخوردن
stockholders	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
stockholder	صاحب موجودی ذخیره نگهدار
proprietorship	صاحب ملک یامغازه بودن
he is the owner of this house	او صاحب این خانه است
batons	عصا یا چوپ صاحب منصبان
baton	عصا یا چوپ صاحب منصبان
abandonee	صاحب اشیاء ترک شده
barkeep	باده فروش صاحب میکده
licensee	صاحب جواز دارنده پروانه
barkeeper	باده فروش صاحب میکده
waif	بچه بی صاحب ادم دربدر
barton	حیاط رعیتی صاحب ملک
licensees	صاحب جواز دارنده پروانه
patentee	صاحب اختراع ثبت شده
patentee	صاحب اختراع ثبت شدن
evangelists	صاحب انجیل مژده رسان
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
confidnetial relationship with client	حفظ اسرار صاحب کار
evangelist	صاحب انجیل مژده رسان
equites	سواره نظام صاحب امتیاز
portreeve	صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
nursery man	درخت کار صاحب تلمبار
manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
play the ball	با دریبل صاحب توپ شدن
to have a title [ to be titled]	لقب دار [صاحب عنوان] بودن
militarist	صاحب روح سربازی یانظامی گری
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
militarists	صاحب روح سربازی یانظامی گری
titleholder	صاحب سند مالکیت دارای عنوان
He is an authority on medical science .	درعلم پزشکی صاحب نظر است
power struggle	مبارزه برای صاحب مقام شدن
turfman	صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
occupancy	تملک اموال بلا صاحب متصرف
owner's risk	خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا

at owner's risks

به هزینه صاحب مال