English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (6 milliseconds)
English Persian
conglutinate به هم چسبیده
Search result with all words
adhesive چسبیده
adhesives چسبیده
concrete بهم چسبیده
clung چسبیده
coherent چسبیده
hidebound پوست بتن چسبیده
impacted بهم چسبیده
sealed محکم چسبیده
adherent بهم چسبیده
adherents بهم چسبیده
key کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
adhere بهم چسبیده بودن
adhered بهم چسبیده بودن
adheres بهم چسبیده بودن
adhering بهم چسبیده بودن
jerkin کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
jerkins کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
serried بهم چسبیده
parabiotic twins دوقلوهای بهم چسبیده
Siamese twins دوقلوهای بهم چسبیده
adequateness بهم چسبیده بودن
adnascent چسبیده
adnate بهم چسبیده
back slide شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
close aboard چسبیده به
coadunate بهم چسبیده
flocculose مانند دسته پشم بهم چسبیده کرکی
flocculous مانند دستههای پشم بهم چسبیده
gomerulus توده بهم چسبیده
grape shot گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
gyrus لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
hide bound پوست بتن چسبیده
incompact بهم چسبیده
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
musub duchi موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
plectognath ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
seried بهم چسبیده
sessile چسبیده
siamese twin یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
skintight بپوست چسبیده
skintight چسبیده بتن
spread eagle سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
stickit چسبیده
syndacty چسبیده انگشت
syndactyl دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
syndactyle دارای دو یا چندانگشت بهم چسبیده
syndactylism چسبیده انگشتی
systylous دارای خامههای بهم چسبیده
skin-tight چسبیده
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com