Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
over the hill
<idiom>
به پایان رسیدن بهار جوانی
Other Matches
primed
بهار جوانی
primes
بهار جوانی
may
بهار جوانی
prime
بهار جوانی
to turn out
به پایان رسیدن
to come to a end
به پایان رسیدن
come to nothing
<idiom>
باشکست به پایان رسیدن
to be over something
به پایان رسیدن چیزی
vernal
شبیه بهار باطراوت چون بهار
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
hen and chickens
همیشه بهار همیشه بهار باغی
eol
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
the end sanctifies the means
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
beat
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
terminates
پایان دادن پایان یافتن
terminated
پایان دادن پایان یافتن
terminate
پایان دادن پایان یافتن
to come to a he
باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
springs
بهار
clematis
فل بهار
spring
بهار
calendula
گل همیشه بهار
amaranth
همیشه بهار
terrace
بهار خواب
spring time
هنگام بهار
spring time
فصل بهار
orange flower
بهار نارنج
spring tide
فصل بهار
lilies of the valley
موگه بهار
springtime
فصل بهار
lily of the valley
موگه بهار
love lies bleeding
گل همیشه بهار
prime of life
بهار عمر
the pride of life
بهار عمر
terraces
بهار خواب
marigolds
گل همیشه بهار
marigold
گل همیشه بهار
orange flower water
عرق بهار نارنج
neroli
عطر بهار نارنج
one swallow does not make a summer
<proverb>
با یک گل بهار نمی شود
essential oil of orange flower
عطر بهار نارنج
springtime
شباب بهار زندگانی
spring cleaning
خانه تکانی درفصل بهار
pyxie
بوته خزنده وهمیشه بهار
chaparral
بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
orgeat
شربت بهار نارنج با شیره بادام
this game is proper to spring
این بازی مخصوص بهار است
youths
جوانی
youthfulness
جوانی
young days
جوانی
yoth
جوانی
juvenility
جوانی
youth
جوانی
adolescence
نو جوانی
adolescency
جوانی
youthfufness
جوانی
springtime
جوانی
schizophrenia
جنون جوانی
prime of life
عنفوان جوانی
adolescence
دوره جوانی
hebephrenia
جنون جوانی
rejuveoize
جوانی از سرگرفتن
post juvenal
بعد از جوانی
youthfully
از روی جوانی
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
rejuvenescence
تجدید جوانی
acne
غرور جوانی
rejuvenation
باز جوانی
hey day
ریعان جوانی
juveniles
در خور جوانی
slips in youth
خطاهای جوانی
rejuvenator
جوانی دهنده
juvenile
در خور جوانی
slips in youth
لغزشهای جوانی
juvenility
نیروی جوانی
may of youth
عنفوان جوانی
bloom of youth
بحبوحه جوانی
schizophrene
مبتلابجنون جوانی
the flower of youth
عنفوان جوانی
dementia praecox
جنون جوانی
juvenilia
اثار دوره جوانی
The fervour of youth .
شور وشوق جوانی
impetuosity of youth
تندی یا غرور جوانی
rejuvenated
جوانی ازسر گرفتن
schizophrenic
مبتلا بجنون جوانی
schizophrenics
مبتلا بجنون جوانی
rejuvenate
جوانی ازسر گرفتن
rejuvenating
جوانی ازسر گرفتن
rejuvenates
جوانی ازسر گرفتن
douglas fir
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
middle age
دوره بین جوانی وپیری
chorus girls
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
middle aged
دوره بین جوانی وپیری
chorus girl
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
salad days
ایام جوانی وبی تجربگی
her prime of life is past
عنفوان جوانی وی گذشته است
puniness
تازه کاری جوانی کوچکی
blossomed
گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
She has known better days in her youth .
معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
blossoming
گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
passe
دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
blossom
گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoms
گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
juvenilia
تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
at the tender age of
<idiom>
در سن جوانی
[گول خور. بی مایه . سست . نادان]
chaperon
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
glabrescent
گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
sangreal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
groundhog day
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
schizothymia
جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
evergreen
همیشه سبز همیشه بهار
everblooming
همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreens
همیشه سبز همیشه بهار
abysm
بی پایان
finallist
پایان رس
unbound
بی پایان
cessation
پایان
finish
پایان
decapoda
ده پایان
abyss
بی پایان
end all
پایان
end line
خط پایان
finish line
خط پایان
hexapod
شش پایان
abysses
بی پایان
illimitable
بی پایان
illmitable
بی پایان
bourne
پایان
initiator terminator
پایان ده
finishes
پایان
ended
پایان
inconclusive
بی پایان
ends
پایان
finis
پایان
endless
بی پایان
interminate
بی پایان
never ending
بی پایان
unending
بی پایان
closest
پایان
unfinished
بی پایان
incessant
پی در پی بی پایان
point
پایان
close
پایان
endings
پایان
closer
پایان
end
پایان
termination
پایان
closes
پایان
ending
پایان
never-ending
بی پایان
eternity
بی پایان
aeon
بی پایان
foreverness
بی پایان
infinite time
بی پایان
immortality
بی پایان
eternality
بی پایان
eternity
بی پایان
perpetuity
بی پایان
sempiternity
بی پایان
limit
پایان
issue
[outcome]
پایان
conclusions
پایان
finality
پایان
eternities
بی پایان
out
<adv.>
پایان
conclusion
پایان
period
پایان
periods
پایان
fruition
پایان
to sit out
تا پایان
forever
بی پایان
windup
پایان
abend
پایان غیرعادی
Over and out!
پایان اعلان !
end
پایان یک دور
sustainable energy
انرژی بی پایان
tapes
نوار خط پایان
Finifugal
<adj.>
تنفر از پایان
Over and out!
پایان خبر !
irredeemable
پایان ناپذیر
ends
پایان یک دور
tape
نوار خط پایان
taped
نوار خط پایان
subjunction
افزایش در پایان
ended
پایان یک دور
jikan
پایان وقت
teleologist
پایان شناس
teleology
پایان شناسی
terminable
پایان یافتنی
termination date
تاریخ پایان
terminuse ad quem
نقطه پایان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com