English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
Other Matches
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
rests تکیه دادن
bolster تکیه دادن
rest تکیه دادن
bolsters تکیه دادن
bolstered تکیه دادن
leans تکیه دادن بطرف
lean تکیه دادن بطرف
leaned تکیه دادن بطرف
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
accentuating تکیه دادن تاکید کردن
accentuated تکیه دادن تاکید کردن
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
benchrest سکو برای تکیه دادن تیرانداز
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
pans حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan- حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
to lean something against something چیزی را به چیزی تکیه دادن
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
loll لم تکیه
accents تکیه
unaccented بی تکیه
recumbency تکیه
accenting تکیه
emphasis تکیه
enclitic بی تکیه
leanings تکیه
leaning تکیه
lolled لم تکیه
lolling لم تکیه
accumbency تکیه
lolls لم تکیه
atonic بی تکیه
accent تکیه
accented تکیه
reliance تکیه
bearing تکیه گاه
to throw oneself on تکیه کردن بر
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
support تکیه گاه
relied تکیه کردن
relying تکیه کردن
rests تکیه گاه
anchorage تکیه گاه
rest تکیه گاه
relies تکیه کردن
bridge seat تکیه گاه
mahlstick تکیه دست
boilerplate تکیه کلام
anchorages تکیه گاه
maulstick تکیه دست
rely تکیه کردن
counterfort دیوار تکیه
anchors تکیه گاه
heel rest تکیه گاه
prop تکیه گاه
slump over تکیه زدن
fulcrum تکیه گاه
postpositive الحاقی و بی تکیه
backrest تکیه گاه
to base one self تکیه کردن
point of support تکیه گاه
stay تکیه مهار
saddle bearer تکیه گاه
support roller تکیه گاه
insists تکیه کردن بر
leaned تکیه زدن
leaned تکیه کردن
lean تکیه زدن
lean تکیه کردن
leans تکیه کردن
insist تکیه کردن بر
insisted تکیه کردن بر
insisting تکیه کردن بر
stayed تکیه مهار
catch-phrases تکیه کلام
recline تکیه کردن
arm rest تکیه گاه
reclined تکیه کردن
propped تکیه گاه
anchor تکیه گاه
support bearing تکیه گاه
anchoring تکیه گاه
reclines تکیه کردن
catch-phrase تکیه کلام
leans تکیه زدن
stand تکیه گاه
accentual تکیه دار
propping تکیه گاه
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
support تکیه گاه پایه
fixed support تکیه گاه گیردار
free support تکیه گاه ازاد
bearing plate صفحه تکیه گاه
hinged support تکیه گاه مفصلی
anchoring effect اثر تکیه گاهی
arch abutment تکیه گاه قوس
bearing pressure فشار تکیه گاهی
slogans تکیه کلام شعار
slogan تکیه کلام شعار
bearing width عرض تکیه گاه
bench wall دیوار تکیه گاه
abutment تکیه گاه نیمپایه
bearing stress تنش تکیه گاهی
accentually مطابق تکیه صدا
armpit تکیه گاه ارنج
bow hand دسته تکیه گاه
armpits تکیه گاه ارنج
accumbent تکیه کننده سرغذا
accumbent تکیه دار خوابیده
core print تکیه گاه ماهیچه
direct support تکیه گاه بی واسطه
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
accentuating با تکیه تلفظ کردن
support pression فشار تکیه گاه
lateral support تکیه گاه کناری
journal تکیه گاه اصلی
propped تیر شمع تکیه
rest تکیه گاه استراحت
rests تکیه گاه استراحت
restraining support تکیه گاه گیردار
journals تکیه گاه اصلی
to lean against something تکیه زدن به چیزی
seat bars میلههای تکیه گاه
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
settlement of abutments نشست تکیه گاه
simple support تکیه گاه ساده
lateral support تکیه گاه جانبی
solid support تکیه گاه جامد
support conditions شرایط تکیه گاهی
accentuated با تکیه تلفظ کردن
accentuate با تکیه تلفظ کردن
propping تیر شمع تکیه
accentuates با تکیه تلفظ کردن
movable support تکیه گاه متحرک
indirect support تکیه گاه بی واسطه
prop تیر شمع تکیه
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
support تکیه گاه تصدیق کردن
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
bearing support تکیه گاه متحمل بار
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
support movement تغییر مکان تکیه گاه
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
movable support تکیه گاه قابل انتقال
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
stiffened at the supports تقویت شده در تکیه گاهها
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
back پشتی کنندگان تکیه گاه
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
staddle چوب دستی تکیه گاه
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
span فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
beam on elastic supports تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slug گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slugged گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slugs گلوله تکیه گاه فنر تنبل
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
window-sill لب پنجره
sash پنجره
winnock پنجره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com