Dictiornary-Farsi | به کاری سخت زوراوردن وکوشش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (14 milliseconds)

English	Persian
to grapple with at ask	به کاری سخت زوراوردن وکوشش


Other Matches

straiten	زوراوردن
to bear hard	زوراوردن
to go at	جدامشغول شدن به زوراوردن به
diligence	سعی وکوشش
industriously	با سعی وکوشش
steadiness	سعی وکوشش
intently	با سعی وکوشش
steadviness	سعی وکوشش
diligency	سعی وکوشش
to f. in the pan	باوجودجوشش وکوشش موفق نشدن
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
intent on doing anything	کاری
plasterwork	گچ کاری
currie	کاری
flower piece	گل کاری
electroplating	اب کاری
hypofunction	کم کاری
plastering	گچ کاری
malfunction	کژ کاری
impotence	کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunctions	کژ کاری
effective	کاری
curry powder	کاری
curries	کاری
curry	کاری
inaction	بی کاری
impotency	کاری
feckful	کاری
curry powders	کاری
parget	گچ کاری
under employment	کم کاری
active	کاری
slobbery	تف کاری
probationership	ازمایش کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
extruding	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
frustrates	بدل کاری
relievo	برجسته کاری
hammering	چکش کاری
repetition of an act	تکرار کاری
pomiculture	میوه کاری
reservedness	احتیاط کاری
reshaping	روانه کاری
rice field	برنج کاری
roughening by picking	تیشه کاری
workbenches	محیط کاری
workbench	محیط کاری
scabbing	تیشه کاری
frustrating	بدل کاری
frustrate	بدل کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
afforestation	جنگل کاری
plating	روکش کاری
purview of an occupation	حدود کاری
working storage	حافظه کاری
trephine	مته کاری
trephination	مته کاری
treacherousness	خیانت کاری
toryism	محافظه کاری
tongue lash	فحش کاری
working storage	انباره کاری
insulation	عایق کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
specialization	ویژه کاری
turnery	تراش کاری
turnery	منبت کاری
working set	مجموعه کاری
workgroup	گروه کاری
work year	سال کاری
work area	ناحیه کاری
etch	تیزاب کاری
etched	تیزاب کاری
etches	تیزاب کاری
wood carving	منبت کاری
ultraism	افراط کاری
active cell	خانه کاری
tinwork	قلع کاری
illuminations	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
metallurgy	فلز کاری
steelwork	فولاد کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
metalwork	فلز کاری
extrude	چکش کاری
illumination	تذهیب کاری
sinfulness	خطا کاری
energetic	جدی کاری
the needful	اصل کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
tessellation	موزاییک کاری
surgical operation	دست کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
stonemasonry	سنگ کاری
stannary	قلع کاری
stalactite work	مقرنس کاری
extruded	چکش کاری
hole punching	منگنه کاری
an active man	مرد کاری
an active remedy	درمان کاری
figuration	شیرین کاری
fiendishness	تبه کاری
anaplasty	پیوند کاری
fal lal	ریزه کاری
fairing	صیقل کاری
factorage	حق العمل کاری
argentation	نقره کاری
dry farm	دیم کاری
drilling work	مته کاری
finishing touches	دست کاری
acrography	گچ کاری برجسته
flagitiousness	تبه کاری
mining	معدن کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
glyptics	کنده کاری
galvanization	رویینه کاری
folding press	پرس خم کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
misconduct	خلاف کاری
blindage	صیقل کاری
boo boo	اشتباه کاری
discreetness	احتیاط کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
cutting off	برش کاری
contouring operation	فرم کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
cotton plantation	پنبه کاری
counterattack	بدل کاری
chromium plating	اب کرم کاری
discreetnss	احتیاط کاری
cementation	سیمان کاری
brick work	سفت کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
calk	بتونه کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
caulking	بتونه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
cementation	سمنت کاری
crypianalysis	پنهان کاری
perfidiousness	خیانت کاری
molding operation	فرم کاری
misprision	خلاف کاری
fretwork	منبت کاری
meshwork	شبکه کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
masonery	سنگ کاری
marquetery	خاتم کاری
forming	فرم کاری
marquetery	منبت کاری
molding operation	قالب کاری
mosaic work	موزائیک کاری
negativism	منفی کاری
patchery	وصله کاری
parquetry	موزاییک کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
welding	جوش کاری
neglectfulness	غفلت کاری
lubrication	روغن کاری
marbling	مرمر کاری
amalgamate	ملغمه کاری
elegance	ریزه کاری
insagacity	ندانم کاری
ingraving	کنده کاری
extravagantly	با افراط کاری
plumbing	سرب کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
acting	فعال کاری