Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (2 milliseconds)
English
Persian
ecstatic
بوجد امده نشئهای
ecstatically
بوجد امده نشئهای
Other Matches
rhapsodical
نشئهای
ecstasize
بوجد دراوردن ازخودبیخودکردن
extatic
بوجد درامده وجداور
ridgy
بر امده
gibbous
بر امده
incoming
امده
fordone
از پا در امده
who came?
که امده
who came?
کی امده
protractive
جلو امده
prognathic
پیش امده
worked up
ازکار در امده
jutting
پیش امده
overshot
پیش امده
landed
فرود امده
saleint
بیرون امده
saleintiant
بیرون امده
overdue
دیر امده
new come
تازه امده
prognathous
پیش امده
left over
زیاد امده
red hot
تاب امده
protrudent
جلو امده
protrusile
جلو امده
protrusive
جلو امده
exserted
پیش امده
exserted
بیرون امده
impassionate
به جنبش امده
exopathic
ازبیرون امده
enthetic
ازبیرون امده
projective
جلو امده
peregrin or rine
از خارجه امده
get
بدست امده
aggregates
جمع امده
leavened bread
نان ور امده
red-hot
تاب امده
underhung
پیش امده
unbred
بدببار امده
worker
ازکار در امده
gets
بدست امده
aggregate
جمع امده
getting
بدست امده
in
:رسیده امده
jambs
تیربیرون امده
in-
:رسیده امده
jamb
تیربیرون امده
born in the purple
در نازونعمت بدنیا امده
you might have come
باید امده باشید
beetle brow
پیشانی پیش امده
apogean
از زمین بالا امده
cantilever
تیر پیش امده
projecting jaw
ارواره پیش امده
petiolar
از برگدم بیرون امده
peregrine
ازخارجه امده مسافر
neoteric
تازه بدنیا امده
inchoate
تازه بوجود امده
bay windows
پنجره پیش امده
unhandy
مشکل بدست امده
self born
از خود بوجود امده
bay window
پنجره پیش امده
take steps
اقدامات بعمل امده
twinborn
دوقلو بدنیا امده
hardly earned money
پول سخت بدست امده
his stomach sticks out
شکمش پیش امده است
lug
هر عضو جلو امده چیزی
prognathic
دارای ارواره پیش امده
bow window
پنجره پیش امده کمانی
instances have occurred that
مواردی پیش امده است
prognathous
دارای ارواره پیش امده
extrusive
اخراج کننده بیرون امده
weather worn
تحت تاثیر هوا در امده
flanges
لبه بیرون امده چرخ
visor
لبه پیش امده کلاه
visors
لبه پیش امده کلاه
rimrock
لبه بر امده صخره مزبور
air landed
فرود امده از راه هوا
flange
لبه بیرون امده چرخ
lugs
هر عضو جلو امده چیزی
bucktooth
دندان گراز یا پیش امده
bow windows
پنجره پیش امده کمانی
ramus
قسمت بر امده واطاله یافته
lugging
هر عضو جلو امده چیزی
lugged
هر عضو جلو امده چیزی
vizor
لبه پیش امده کلاه
to t. to account
زیر account امده است
to run short
زیر short امده است
venose
دارای رگهای متعددوبر امده
the bird took its perch
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
kid glove
ازلای زرق وبرق بیرون امده
ill gotten
با وسایل غیر مشروع بدست امده
ventricous
بادکرده دارای شکم پیش امده
biologic
بدست امده اززیست شناسی عملی
forestage
قسمت جلو امده صحنه نمایش
whyŠthere is the answer
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
oversailing of facade
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
ribby
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
post edit
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
industrial wealth
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
bay window
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay windows
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormers
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormer
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
it is of doubtful proveance
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
lyophil
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
prize courts
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
odontolite
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
apomict
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpments
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
pandects
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
ventriloquism
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
microsoft word
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
wind aided
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
ventricos
بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
flange
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
flanges
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
brown minor
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
hematogenous
از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
protrusile
دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
he is an incarnate fiend
دیوی است که بصورت ادمی در امده است
united nations organization
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
post tensioning
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com