English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (2 milliseconds)
English Persian
annual budget بودجه سالانه
Other Matches
classic مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classics مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
annual سالانه
annuals سالانه
per annum سالانه
yearly سالانه
annuities مقرری سالانه
yearbook گزارشات سالانه
annuity پرداختهای سالانه
annual rainfall بارش سالانه
annual report گزارش سالانه
annual income درامد سالانه
annual preciptation ریزش سالانه
annual patent fee حق الامتیاز سالانه
annual leave مرخصی سالانه
annual increase افزایش سالانه
annual increase رشد سالانه
annual accumulation of sediment ته نشست سالانه
annual earnings درامد سالانه
annual earnings عواید سالانه
annual storage مخزن سالانه
annual wage دستمزد سالانه
yearbooks گزارشات سالانه
anuual discharge بده سالانه
tax year مالیات سالانه
yearly profit سود سالانه
interest rate per annum نرخ بهره سالانه
AGMs مجمع عمومی سالانه
fixture برنامه سنتی سالانه
annual financial statement گزارش مالی سالانه
annual general meeting مجمع عمومی سالانه
annual rate of growth نرخ رشد سالانه
AGM مجمع عمومی سالانه
annual efficiency index شاخص کارایی سالانه خدمتی
annuitant دریافت دارنده مقرری سالانه
annuity مستمری سالانه مقرری مستمر
derbies مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derby مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
Bang went our annul holidays. تعطیلات سالانه ماهم مالیده (ملغی شد)
arrendare اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
tourist trophy مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
periodicals مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
master tournament مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
west coast computer faire یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
budget line خط بودجه
unfunded بی بودجه
possibilities line خط بودجه
appropriation symbol کد بودجه
budgeted بودجه
budgets بودجه
budget بودجه
arrentation پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
cyclical budget بودجه دورانی
capital budget بودجه سرمایهای
state budget بودجه دولت
capital budget بودجه تاسیساتی
government budget بودجه دولت
flexible budget بودجه متغیر
fixed budget بودجه ثابت
financial budget بودجه مالی
cash budget بودجه نقدی
current budget بودجه جاری
family budget بودجه خانوار
development budget بودجه عمرانی
cyclical budget بودجه ادواری
family budget بودجه خانواده
government dificit surplus کسر بودجه
household budget بودجه خانوار
budgetary مربوط به بودجه
variable budget بودجه متغیر
unified budget بودجه واحد
budget data اطلاعات بودجه
unbalanced budget بودجه نامتوازن
program budget بودجه برنامهای
preliminary budget بودجه مقدماتی
preliminary budget بودجه ابتدائی
margin بودجه احتیاطی
operating budget بودجه عملیاتی
national budget بودجه ملی
municipal budget بودجه شهرداری
military funds بودجه نظامی
margins بودجه احتیاطی
deficit کسر بودجه
budget comittee گروه بودجه
budget constraint محدودیت بودجه
budget cycle گردش بودجه
budget cycle مراحل بودجه
budget deficit کسری بودجه
budget deficit کسر بودجه
budget determinant تعیین بودجه
budget execution اجرای بودجه
budget bureau دفتر بودجه
budget balance توازن بودجه
budgeting بودجه ریزی
appropriation اختصاص بودجه
budget credit اعتبار بودجه
appropriation limitation محدودیت بودجه
balanced budget بودجه متوازن
deficits کسر بودجه
budget balance تعادل بودجه
budget expenditures مخارج بودجه
budget period دوره بودجه
budget ceiling سقف بودجه
budgetary appropriations تخصیص بودجه
budget surplus مازاد بودجه
administrative budget بودجه اداری
budgetary control کنترل بودجه
budget process مراحل بودجه
budget period زمان بودجه
budget surplus اضافه بودجه
budget process فرایند بودجه
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
budgeter تهیه کننده بودجه
budgeteer تهیه کننده بودجه
command budget estimate براورد بودجه یکان
The budget deficit of 1980 . کسر بودجه سا ل1980
operating budget بودجه بهره برداری
budget directive دستورالعمل تهیه بودجه
flexible budget بودجه انعطاف پذیر
deficit financing تامین کسر بودجه
cyclically balanced budget بودجه متوازن ادواری
capital budgeting بودجه بندی سرمایه
balanced budget theorem قضیه بودجه متوازن
budget classification طبقه بندی بودجه
national economic budget بودجه اقتصادی ملی
naval appropriation bill بودجه نیروی دریایی
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
capital budget بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
deficit financing تامین مالی از راه کسر بودجه
budgetary control کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
appropriation language شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
competroller سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
The welfare budget has been cut down. از بودجه رفاهی مقداری زده اند
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
slush funds بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com