English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
Other Matches
burse بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
grants بورس تحصیلی یا پژوهشی
grant بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted بورس تحصیلی یا پژوهشی
traveling fellowship بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
reimbursable personnel پرسنل حقوق بگیر نظامی
combined staff ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
ineligible نا شایسته برای انتخاب
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
operating strenght پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
manning the rail گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
head-hunting <idiom> جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
abler پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
ablest پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
able پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
call up احضار برای فعالیتهای نظامی
call-up احضار برای فعالیتهای نظامی
call-ups احضار برای فعالیتهای نظامی
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
academic تحصیلی
scholastic تحصیلی
term ثلث تحصیلی
semester نیمسال تحصیلی
sessions دوره تحصیلی
academic inhibition رکود تحصیلی
session دوره تحصیلی
acceleration جهش تحصیلی
semesters نیمسال تحصیلی
terming ثلث تحصیلی
termed ثلث تحصیلی
academic year سال تحصیلی
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
school drop out افت تحصیلی
scholastic achievement پیشرفت تحصیلی
schooltime دوره تحصیلی
school year سال تحصیلی
academic achievement پیشرفت تحصیلی
termtime دوره تحصیلی
academic aptitude استعداد تحصیلی
call off فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
terming پاره سال تحصیلی
termed پاره سال تحصیلی
scholarships کمک هزینه تحصیلی
curricular مربوط به برنامه تحصیلی
grant کمک هزینه تحصیلی
scholarship کمک هزینه تحصیلی
aid grant کمک هزینهء تحصیلی
semestrial وابسته به نیمسال تحصیلی
fellowship کمک هزینه تحصیلی
fellowships کمک هزینه تحصیلی
grants کمک هزینه تحصیلی
scholastic aptitude test ازمون استعداد تحصیلی
term پاره سال تحصیلی
semestral وابسته به نیمسال تحصیلی
granted کمک هزینه تحصیلی
stanford achivement test ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
dissertate پایان نامه تحصیلی نوشتن
curriculums دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
curriculum دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
sizar دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
stock exchnge بورس
bourse بورس
speculators بورس باز
gambler بورس باز
stock broker دلال بورس
speculator بورس باز
gamblers بورس باز
bourse [in a non-English-speaking country] بورس سهام
bull بورس تصنعی
in stock <idiom> روی بورس
stock exchange بورس سهام
stock exchange بورس سهام
bulls بورس تصنعی
transaction on change معامله در بورس
bourse مبادله بورس
stock exchanges بورس سهام
commodities exchange بورس کالا
commodity exchange بورس مواداولیه
stock broker کارگزار بورس
commodity exchange بورس کالا
baltic exchange بازار بورس بالتیک
bourse [in a non-English-speaking country] بورس اوراق بهادار
stock markets بورس کالاهای مختلف
stock market بورس سهام وارز
stock exchanges بورس اوراق بهادار
stock market بورس کالاهای مختلف
stock markets بورس سهام وارز
stock exchange بورس اوراق بهادار
stock exchange بورس اوراق بهادار
jobber دلال یاکارگزار بورس
bull سفته باز بورس
bulls سفته باز بورس
off-market purchases خرید در بیرون از بورس
staffs پرسنل
staffed پرسنل
staff پرسنل
personnel پرسنل
reprisals در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
off-market <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
stockbrokerage دلالی بورس واوراق بهادار
over the counter خارج از بورس فروخته شده
stockbroking دلالی بورس واوراق بهادار
intransit strenth پرسنل سیال
cadre پرسنل پیمانی
turout تجمع پرسنل
complement پرسنل سازمانی
trooped پرسنل دار
crews پرسنل ناو
troop پرسنل دار
all hands کلیه پرسنل
trooping پرسنل دار
complemented پرسنل سازمانی
complements پرسنل سازمانی
complementing پرسنل سازمانی
crewed پرسنل ناو
ship's company پرسنل ناو
adjutant general دایره پرسنل
permanent party پرسنل دایمی
personnel officer افسر پرسنل
operations personal پرسنل عملیات
operating personnel پرسنل فعال
cadres پرسنل پیمانی
crew پرسنل ناو
shipmate پرسنل هم ناو
crewing پرسنل ناو
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
settling days روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
exchanges جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged جای معاملات ارزی و سهامی بورس
staffed پرسنل ستاد ستادی
staff پرسنل ستاد ستادی
regular پرسنل کادر منظم
turout جمع شدن پرسنل
staffs پرسنل ستاد ستادی
evacuee پرسنل تخلیه شده
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
regulars پرسنل کادر منظم
evacuees پرسنل تخلیه شده
carreer personnel پرسنل کادر ثابت
ration method روش تغذیه پرسنل
proceed time زمان انتقال پرسنل
administrative acceptees پرسنل پذیرفته شده
service number شماره خدمتی پرسنل
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
quarters محل اسایشگاه پرسنل
lag rate میزان کسری پرسنل
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
military pay order لیست حقوقی پرسنل
over-the-counter interbank transactions داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
purpose-built <adj.> شایسته
convenient <adj.> شایسته
meet شایسته
appropriate [for an occasion] <adj.> شایسته
good شایسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com