English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (32 milliseconds)
English Persian
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
Other Matches
rubs اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rubbed اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rub اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
to scrape down تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wiped خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
frictionless بی اصطکاک
drags اصطکاک
friction اصطکاک
attrition اصطکاک
dragged اصطکاک
drag اصطکاک
frictions اصطکاک
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
shields بوسیله سپر حفظ کردن
latch بوسیله کلون محکم کردن
latches بوسیله کلون محکم کردن
dry scrubbing اصطکاک خشک
overlap اصطکاک داشتن
overlapped اصطکاک داشتن
fluid friction اصطکاک روغنی
overlaps اصطکاک داشتن
friction coefficient ضریب اصطکاک
angle of friction زاویه اصطکاک
frictionally از راه اصطکاک
economic friction اصطکاک اقتصادی
antifriction device وسیله ضد اصطکاک
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
friction factor ضریب اصطکاک
friction اصطکاک [فیزیک]
rolling friction اصطکاک غلتشی
whacks صدای اصطکاک
static friction اصطکاک ساکن
frictional resistance مقاومت اصطکاک
sliding friction اصطکاک لغزشی
coefficient of friction ضریب اصطکاک
engine drag مقاومت اصطکاک
whack صدای اصطکاک
hydraulic friction اصطکاک ابی
tax friction اصطکاک مالیاتی
side friction اصطکاک جانبی
internal friction اصطکاک درونی
internal friction اصطکاک داخلی
kinetic friction اصطکاک جنبشی
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
electrolyze تجزیه کردن بوسیله جریان برق
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to shield بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
latensify بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
whet عمل تیز کردن بوسیله مالش
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
police بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
tribophysics مبحث اصطکاک در فیزیک
coefficient of internal friction ضریب اصطکاک داخلی
interfluent بدون اصطکاک در هم امیزنده
entrance loss افت حاصل از اصطکاک
static friction اصطکاک در استانه حرکت
gear friction اصطکاک چرخ دنده
surface friction drag پسای اصطکاک سطح
friction surface سطح اصطکاک ترمز
infighting اصطکاک ومبارزات داخلی
angle of internal friction زاویه اصطکاک داخلی
friction for fittings and valves اصطکاک در شیرها و بستها
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
pyrogravure نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seams درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
friction match کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
fricative تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garotte اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons افق فکری بوسیله افق محدود کردن
brake lining مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
ambulances بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
triboelectricity ایجاد برق در اثر اصطکاک برق مالشی
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
perprep بوسیله
via بوسیله
thruogh the a of بوسیله
whereby که بوسیله ان
by the instrumentality of بوسیله
by dint of بوسیله
wherewithal که بوسیله ان
at the hand of بوسیله
by بوسیله
per بوسیله
of بوسیله
with بوسیله
per pais بوسیله مملکت
by depty بوسیله نماینده
per pais بوسیله کشور
hydromancy تفال بوسیله اب
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
by the f. بوسیله لمس
municipally بوسیله شهرداری
electrically بوسیله برق
by wire بوسیله تلگراف
infiltration پالایش بوسیله تراوش
poured تراوش بوسیله ریزش
pouring تراوش بوسیله ریزش
churn بوسیله اسباب گردنده
churned بوسیله اسباب گردنده
radar scan مراقبت بوسیله رادار
windswept بوسیله باد جاروشده
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
churns بوسیله اسباب گردنده
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
pour تراوش بوسیله ریزش
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
diathermy معالجه بوسیله حرارت
seagirt محصور بوسیله دریا
pipage ترابری بوسیله لوله
pipe down بوسیله شیپور یا نای
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
pipeage ترابری بوسیله لوله
aeromancy تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
pours تراوش بوسیله ریزش
leaching تصفیه بوسیله شستشو
postage حمل بوسیله پست
electromotive متحرک بوسیله برق
semaphore مخابره بوسیله پرچم
dragonnades بوسیله سواره نظام
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
windblown در حرکت بوسیله باد
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
intuitively بوسیله درک مستقیم
in propria persona بوسیله خود شخص
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
electric chair اعدام بوسیله برق
to pick thanks بوسیله سخن چینی
incuse نقش شده بوسیله چکش
electro magnetism تولید خواص مغناطیسی بوسیله
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
rocket propulsion حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
soaks بوسیله مایع اشباع شدن
phonendoscope اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com