English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
Other Matches
interjections اصوات
h'm از اصوات
interjection اصوات
background noise اصوات مزاحم
acoustics علم اصوات
diphthongization ادغام اصوات
diphthongize ادغام کردن اصوات
acoustician کارشناس علم اصوات
gutturalize ادای اصوات بصورت گلویی
labialization ادای اصوات بصورت شفوی
dissonance اختلاط اصوات و اهنگهای ناموزون
phonetic صدا دار مربوط به ترکیب اصوات
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
harmonics مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
divergent مختلف
disparate مختلف
discrepant مختلف
off مختلف
miscellaneous مختلف
sundry مختلف
varying مختلف
variegated مختلف
diverse مختلف
various مختلف
dissimilar مختلف
miscellaneous works کارهای مختلف
half caste ازنژاد مختلف
heterochromatic مختلف اللون
diverse مختلف مخالف
asynchronous مختلف الزمان
polyphyletic مختلف الاجداد
half breed از نژاد مختلف
diversely به اشکال مختلف
polyphyletic از نژادهای مختلف
several جدا مختلف
variant گوناگون مختلف
variate مختلف کردن
two discrepant stories دو حکایت مختلف
variously بطور مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
processes مراحل مختلف چیزی
process مراحل مختلف چیزی
stage مراحل مختلف یک موشک
eccentric مختلف المرکز بودن
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
internationals مربوط به کشورهای مختلف
stages مراحل مختلف یک موشک
intercollegiate بین کالجهای مختلف
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
interrace بین نژادهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
eccentrics مختلف المرکز بودن
diversiform دارای اشکال مختلف
interracial بین نژادهای مختلف
international مربوط به کشورهای مختلف
plug ورودی که به وسایل مختلف
team tennis بازیهای مختلف تنیس
plugging ورودی که به وسایل مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
holdall جعبه اسبابهای مختلف
rank and file شئون مختلف نظامی
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
variform گوناگون مختلف الشکل
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
varisized دارای اندازههای مختلف
multifarious دارای انواع مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
fun house محل سرگرمی وتفریحات مختلف
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
adapter دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
allomorph تصاریف مختلف کلمه یا فعل
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
middling اجناس مختلف از درجه متوسط
interstate بین ایالتها وکشورهای مختلف
gather دریافت داده از منابع مختلف
castes طبقات مختلف مردم هند
interstates بین ایالتها وکشورهای مختلف
bytes کامپیوتر با طول کلمه مختلف
bipolar تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
gathered دریافت داده از منابع مختلف
scatter around <idiom> غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
byte کامپیوتر با طول کلمه مختلف
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
polytechnical وابسته به علوم عملی مختلف
outcross امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
polytechnics وابسته به علوم عملی مختلف
interdisciplinary مربوط به رشتههای مختلف علمی
polygenesis پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
caste طبقات مختلف مردم هند
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
stochastic دارای تغییردر مواقع مختلف
polytechnic وابسته به علوم عملی مختلف
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
cat's cradle ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
interbreed نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
homonymous دارای دویاچند معنی مختلف
walleye انواع مختلف اردک ماهی
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
pages با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
point سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
circuit training انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
all purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
package گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
paged با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
page با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
polytechnic وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
packages گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
whistle-stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
whistle stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
pantheons معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
pantheon معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
polytechnics وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
halftones عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
collection عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections عمل دریافت داده از منابع مختلف
eurybathic قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
multiplex داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
separate opinion رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
sprint relay مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
teratoma تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
masking عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
variations of temperature اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
polytechnical وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
inequilateral دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
halftone عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
variance اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
playback rate scale factor صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
portable که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
time chart جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
self supporting country کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
roving gun توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
remaining velocity سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
reddendo singula singulis الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
bussed رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
collage اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
tour مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com