English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
middle ground buoy بویه زمین میان گذرگاه
Other Matches
mid channel buoy بویه میان گذرگاه
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
danbuoy بویه علامت گذاری بویه راهنما
to be on tenter hooks میان زمین واسمان معلق بودن
rest balk زمین شخم نشده در میان دوکردو
to hold a wolf by the ear میان زمین واسمان معلق بودن
to be on tenters میان زمین واسمان معلق بودن
underpasses گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
overpass گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpasses گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpass گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
futtock میان چوب میان تیر
intervenient در میان اینده واقع در میان
buoyed بویه
buoy بویه
olfactie بویه
buoying بویه
buoys بویه
anchorage buoy بویه لنگرگاه
mooring buoy بویه مهار
anchor buoy بویه لنگر
telegraph cable buoy بویه کابل
mooring buoy بویه لنگر
landfalls بویه خارجی
buoys بویه دریایی
buoyed بویه دریایی
buoying بویه دریایی
spar buoy بویه میلهای
buoy shackle بخوی بویه
life buoy بویه نجات
landfall بویه خارجی
position buoy بویه موقعیت
dan buoy بویه نشانه
breeches buoy بویه نجات
danger buoy بویه خطر
bouy jumper بویه گیر
quarantine buoy بویه قرنطینه
buoy بویه دریایی
round turn and two half hitches گره بویه
nun buoy بویه مخروطی
reflector buoy بویه بازتاب
can buoy بویه استوانهای
reflector buoy بویه بازتابنده
port hand buoy بویه سمت چپ
starboard hand buoy بویه سمت راست
picking up rope سیم بویه گیر
buoy tender ناو بویه گذار
buoy tender کشتی بویه گذار
dan layers شناوه بویه گذار
spar buoy بویه تیر مانند
short scope buoy بویه شناور قائم
buoy pendant زنجیر مهار بویه
sea buoy بویه طرف دریا
short scope buoy بویه پایه کوتاه
dan runner کشتی بویه گذار
wreck buoy بویه کشتی غرق شده
sonobuoy بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
dan layers شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
allure گذرگاه
alure گذرگاه
pathways گذرگاه
alura گذرگاه
crossing گذرگاه
pathway گذرگاه
ailure گذرگاه
passage way گذرگاه
road گذرگاه
roads گذرگاه
bypass گذرگاه
gang way گذرگاه
passageways گذرگاه
passageway گذرگاه
causeway گذرگاه
run way گذرگاه
passes گذرگاه
passed گذرگاه
pass گذرگاه
paths گذرگاه
path گذرگاه
bypassing گذرگاه
bypasses گذرگاه
bypassed گذرگاه
causeways گذرگاه
defiling گذرگاه
busses گذرگاه
ferries گذرگاه
bussed گذرگاه
ferry گذرگاه
busing گذرگاه
defile گذرگاه
defiled گذرگاه
bused گذرگاه
ferrying گذرگاه
bus گذرگاه
passage گذرگاه
passages گذرگاه
defiles گذرگاه
buses گذرگاه
trajectory گذرگاه
gateway گذرگاه
trajectories گذرگاه
gateways گذرگاه
bussing گذرگاه
ferried گذرگاه
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
bidirectional bus گذرگاه دوسویه
system bus گذرگاه سیستم
data bus گذرگاه داده
exhaust passage گذرگاه خروجی
nerve path گذرگاه عصبی
gangways راهرو گذرگاه
association pathway گذرگاه ارتباطی
beach exit گذرگاه ساحلی
control bus گذرگاه کنترل
motor path گذرگاه حرکتی
gangway راهرو گذرگاه
bidirectional bus گذرگاه دوطرفه
fishway گذرگاه ماهی
shaft tunnel گذرگاه محور
storm lane گذرگاه طوفان
shaft tunnel گذرگاه شفت
channelled گذرگاه ابی
narrows گذرگاه تنگ
level crossing گذرگاه همکف
bus driver محرک گذرگاه
bus system سیستم گذرگاه
by pass گذرگاه فرعی
channels گذرگاه ابی
internal bus گذرگاه داخلی
partial two level forked junction گذرگاه زیر و رو
cart crossing گذرگاه ارابه
cattle crossing گذرگاه چارپایان
arcade گذرگاه طاقدار
level crossings گذرگاه همکف
channeled گذرگاه ابی
channel گذرگاه ابی
archway گذرگاه طاقدار
channeling گذرگاه ابی
traject عبور گذرگاه
pedestrian crossing گذرگاه پیاده
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
aisle گذرگاه طولی
pedestrian crossings گذرگاه پیادگان
pedestrian crossing گذرگاه پیادگان
archways گذرگاه طاقدار
control buoy بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
way راه عبور گذرگاه
input output bus گذرگاه ورودی- خروجی
busses بااتوبوس رفتن گذرگاه
bused بااتوبوس رفتن گذرگاه
partial two level forked junction گذرگاه زیر و زبر
busing بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussing بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses بااتوبوس رفتن گذرگاه
bus بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed بااتوبوس رفتن گذرگاه
external auditory meatus گذرگاه برونی گوش
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
address bus گذر آدرس گذرگاه نشانی
bypassed کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
passed گذرگاه کارت عبور گذراندن
bypassing کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorges گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypasses کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
passes گذرگاه کارت عبور گذراندن
bypass کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
pass گذرگاه کارت عبور گذراندن
gorge گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorged گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorging گذرگاه تنگ بین دو کوه
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
absorption [گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
tubal وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
dromos [راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com