English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
English Persian
anchorage buoy بویه لنگرگاه
Other Matches
danbuoy بویه علامت گذاری بویه راهنما
buoy بویه
buoys بویه
buoying بویه
olfactie بویه
buoyed بویه
round turn and two half hitches گره بویه
buoy shackle بخوی بویه
can buoy بویه استوانهای
spar buoy بویه میلهای
telegraph cable buoy بویه کابل
dan buoy بویه نشانه
quarantine buoy بویه قرنطینه
bouy jumper بویه گیر
port hand buoy بویه سمت چپ
reflector buoy بویه بازتاب
landfall بویه خارجی
landfalls بویه خارجی
anchor buoy بویه لنگر
position buoy بویه موقعیت
reflector buoy بویه بازتابنده
danger buoy بویه خطر
buoy بویه دریایی
mooring buoy بویه لنگر
mooring buoy بویه مهار
life buoy بویه نجات
buoys بویه دریایی
breeches buoy بویه نجات
buoyed بویه دریایی
nun buoy بویه مخروطی
buoying بویه دریایی
mid channel buoy بویه میان گذرگاه
short scope buoy بویه شناور قائم
buoy tender کشتی بویه گذار
buoy tender ناو بویه گذار
buoy pendant زنجیر مهار بویه
dan layers شناوه بویه گذار
short scope buoy بویه پایه کوتاه
dan runner کشتی بویه گذار
spar buoy بویه تیر مانند
picking up rope سیم بویه گیر
sea buoy بویه طرف دریا
starboard hand buoy بویه سمت راست
wreck buoy بویه کشتی غرق شده
middle ground buoy بویه زمین میان گذرگاه
sonobuoy بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
dan layers شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
harbours لنگرگاه
harbouring لنگرگاه
dockage لنگرگاه
harbourage لنگرگاه
harborage لنگرگاه
harbor لنگرگاه
port complex لنگرگاه
pier لنگرگاه
anchorages لنگرگاه
dock لنگرگاه
docked لنگرگاه
docks لنگرگاه
anchorage لنگرگاه
haven لنگرگاه
piers لنگرگاه
port لنگرگاه
berth لنگرگاه
harbors لنگرگاه
harbour لنگرگاه
harboured لنگرگاه
harboring لنگرگاه
berthed لنگرگاه
berthing لنگرگاه
berths لنگرگاه
harbored لنگرگاه
longshorement باربر لنگرگاه
roadstead لنگرگاه باز
levee بند لنگرگاه
dock dues هزینههای لنگرگاه
longshoremen باربر لنگرگاه
longshoreman باربر لنگرگاه
dockers کارگر لنگرگاه
dock receipt رسید لنگرگاه
dock warrant رسید لنگرگاه
docker کارگر لنگرگاه
dock yard محوطه لنگرگاه
anchorages باج لنگرگاه
anchorage باج لنگرگاه
aerial port لنگرگاه هوایی
berthing اطاق کشتی لنگرگاه
advanced fleet anchorage لنگرگاه مقدم ناوگان
berths اطاق کشتی لنگرگاه
berthed اطاق کشتی لنگرگاه
wharves لنگرگاه لنگر انداختن
wharfs لنگرگاه لنگر انداختن
wharf لنگرگاه لنگر انداختن
wharfinger صاحب لنگرگاه یابارانداز
roadstead لنگرگاه بدون حفاظ
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
berth اطاق کشتی لنگرگاه
leave the anchorage ترک کردن لنگرگاه
radio sonobuoy بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
dry dock استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry docks استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
docl pass گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
wharfinger مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
control buoy بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
marina لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marinas لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dock receipt رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
boat trains ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat train ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
berthing capacity فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
piled ستون ستون لنگرگاه
pile ستون ستون لنگرگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com