Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
English
Persian
use
بکاربردن مصرف کردن
uses
بکاربردن مصرف کردن
Other Matches
average propensity to consume
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility
اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics
امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer
مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
put
بکاربردن
exert
بکاربردن
putting
بکاربردن
adhibit
بکاربردن
exerted
بکاربردن
exerting
بکاربردن
puts
بکاربردن
exerts
بکاربردن
spends
مصرف کردن
dismantles
بی مصرف کردن
dismantling
بی مصرف کردن
consumes
مصرف کردن
eats
مصرف کردن
to use up
مصرف کردن
put away
مصرف کردن
spend
مصرف کردن
consumed
مصرف کردن
dismantle
بی مصرف کردن
use up
مصرف کردن
dismantled
بی مصرف کردن
consume
مصرف کردن
eat
مصرف کردن
overspend
زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
tautologize
حشوقبیح بکاربردن
powering
زور بکاربردن
powers
زور بکاربردن
powered
زور بکاربردن
cerebration
بکاربردن مغز
equivocate
ابهام بکاربردن
equivocated
ابهام بکاربردن
equivocating
ابهام بکاربردن
equivocates
ابهام بکاربردن
mattock
کلنگ دو سر بکاربردن
power
زور بکاربردن
uses
مصرف استفاده کردن
use
مصرف استفاده کردن
slather
بطورافراط مصرف کردن
picks
خلال دندان بکاربردن
pick
خلال دندان بکاربردن
patterns
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
بعنوان الگو بکاربردن
to work off
مصرف کردن دست کشیدن از
use up
تمام شدن مصرف کردن
run through
<idiom>
اصراف کردن بیهوده مصرف کردن
expending
مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expended
مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expends
مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
expend
مصرف کردن هزینه کردن خرج کردن
fished
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fishes
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fish
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
to use one's d.
عقل یا نظر خودرا بکاربردن
roadworthy
مناسب برای بکاربردن درجاده ها
To consume all ones energy .
تمام نیروی خودرا مصرف کردن
shoot up
<idiom>
مواد را از راه تزریق مصرف کردن
enallage
بکاربردن صیغهای بجای صیغه دیگر
to play upon words
جناس گفتن یا نوشتن تجنیس بکاربردن
premix
قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
muscle
استفاده کامل ازعضله ها بکاربردن تمام نیرو
muscles
استفاده کامل ازعضله ها بکاربردن تمام نیرو
nurses
شیر خوردن باصرفه جویی یا دقت بکاربردن
nursed
شیر خوردن باصرفه جویی یا دقت بکاربردن
nurse
شیر خوردن باصرفه جویی یا دقت بکاربردن
disposal
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
expends
صرف کردن مصرف کردن
expended
صرف کردن مصرف کردن
expend
صرف کردن مصرف کردن
expending
صرف کردن مصرف کردن
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
expenditure
مصرف
extravagant
مصرف
comsumption
مصرف
usage
مصرف
consumption
مصرف
usages
مصرف
wasters
مصرف
waster
مصرف
wastes
بی مصرف
consumerism
مصرف
sodden
بی مصرف
wasteful
مصرف
offtake
مصرف
good for nothing
بی مصرف
aggregate consumption
مصرف کل
overall consumption
مصرف کل
otiose
بی مصرف
waste
بی مصرف
unemployed
بی مصرف
income consumption curve
مصرف
consumption possibility line
حد مصرف
of no a
بی مصرف
disposal
مصرف
expense
مصرف
rags
بی مصرف شدن
use
استعمال مصرف
user
مصرف کننده
rag
بی مصرف شدن
national consumption
مصرف ملی
users
مصرف کننده
excise tax
مالیات بر مصرف
uses
استعمال مصرف
expenditure credit
اعتبار مصرف
transitory consumption
مصرف گذرا
applicable
<adj.>
قابل مصرف
suitable
<adj.>
قابل مصرف
usable
<adj.>
قابل مصرف
useful
<adj.>
قابل مصرف
utilisable
[British]
<adj.>
قابل مصرف
utilizable
<adj.>
مصرف کردنی
utilisable
[British]
<adj.>
مصرف کردنی
transitory consumption
مصرف انتقالی
applicable
<adj.>
مصرف کردنی
suitable
<adj.>
مصرف کردنی
usable
<adj.>
مصرف کردنی
useful
<adj.>
مصرف کردنی
bootless
بی مصرف بی علاج
consumer brand
کالای پر مصرف
consumers
مصرف کننده
consumer
مصرف کننده
using
استعمال مصرف
autonomous consumption
مصرف مستقل
throw away
چیز بی مصرف
capital consumption
مصرف سرمایه
shelf life
تاریخ مصرف
coefficient of utility
ضریب مصرف
inconsumable
مصرف نکردنی
rival consumption
مصرف رقابتی
disposable
مصرف شدنی
conspicious consumption
مصرف تجملی
conspicuious consumption
مصرف تجملی
consumable
مصرف شدنی
abusing
سوء مصرف
consumption function
تابع مصرف
abuses
سوء مصرف
private consumption
مصرف خصوصی
present consumption
مصرف حال
present consumption
مصرف جاری
power consumption
مصرف برق
power consumption
مصرف قدرت
power consumer
مصرف برق
permanent consumption
مصرف دائمی
per capita water consumption
مصرف سرانه اب
per capita consumption
مصرف سرانه
peak load
بحبوحه مصرف
domestic consumption
مصرف خانگی
partial substitution
جانشینی مصرف
optional consumption
مصرف اختیاری
expendable
مصرف پذیر
productive consumption
مصرف مولد
abused
سوء مصرف
abuse
سوء مصرف
consumption possibility line
خط امکانات مصرف
consumption rate
نواخت مصرف
consumption rate
میزان مصرف
consumption rate
اهنگ مصرف
consumption schedule
جدول مصرف
consumption theory
نظریه مصرف
ready use
اماده مصرف
ready for use
اماده مصرف
rate of consumption
نرخ مصرف
propensity to consume
تمایل به مصرف
propensity to consume
گرایش به مصرف
energy consumption
مصرف انرژی
internal power
مصرف داخلی
utilisation
[British]
مورد مصرف
mass consumption
مصرف کلان
high mass consumption
مصرف انبوه
utilization
مورد مصرف
throwaway
یکبار مصرف
consumerism
مصرف گرایی
irrigation consumption
مصرف ابیاری
fuel consumption
مصرف سوخت
unproductive consumption
مصرف بیهوده
utilization
مصرف بکاربری
internal consumption
مصرف داخلی
exploitation
[utilization]
مورد مصرف
expenditure
میزان مصرف
usage
مورد مصرف
using
مورد مصرف
usages
موارد مصرف
exhausted
مصرف شده
TAN
[Transaction authentication number]
رمز یکبار مصرف
maximum power demand
مصرف حداکثر
induced consumption
مصرف تشویقی
home consumption
مصرف خانگی
induced consumption
مصرف القائی
home use entry
اعلامیه مصرف
mass consumption
مصرف انبوه
gasoline consumption
مصرف بنزین
idle stock
موجودی بی مصرف
utilizations
موارد مصرف
usage rate
نرخ مصرف
recive
مصرف کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com