Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
to grow a beard	بگذارند ریششان بزرگ شود
Other Matches
to burn the food	بگذارند غذا ته بگیرد
to let the peas soak overnight	نخودها را در مدت شب بگذارند بخیسند
oafs	بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf	بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
interleaf	برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.	لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
paternal grandmother	نه نه بزرگ
grossed	بزرگ
extra	بزرگ
extra-	بزرگ
extras	بزرگ
big	بزرگ
majuscule	بزرگ
gate	در بزرگ
gates	در بزرگ
gross	بزرگ
headman	بزرگ
grosses	بزرگ
small	بزرگ نه
nonus	بزرگ
smallest	بزرگ نه
vast	بزرگ
grosser	بزرگ
smaller	بزرگ نه
megapod	بزرگ پا
grossing	بزرگ
bigger	بزرگ
grossest	بزرگ
majuscular	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
dignified	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
full bottomed	بزرگ
egregious	بزرگ
decuman	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
considerably large	بس بزرگ
mighty	بزرگ
bulkier	بزرگ
headmen	بزرگ
hugeous	بزرگ
macro	بزرگ
long ton	تن بزرگ
eminent	بزرگ
great	بزرگ
great-	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
greatest	بزرگ
majestic	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
immane	بزرگ
mightier	بزرگ
spankings	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
doyennes	زن بزرگ
vasty	بزرگ
extensive	بزرگ
majoring	بزرگ
majored	بزرگ
major	بزرگ
highs	بزرگ
spanking	بزرگ
highest	بزرگ
high	بزرگ
mightiest	بزرگ
gravest	بزرگ
graves	بزرگ
grave	بزرگ
walloping	بزرگ
swingeing	بزرگ
larger	بزرگ
propylon	در بزرگ
voluminous	بزرگ
swith	بزرگ
jumbo	بزرگ
enormous	بزرگ
wallopings	بزرگ
stour	بزرگ
largest	بزرگ
biggest	بزرگ
large	بزرگ
jumbos	بزرگ
maximising	بزرگ کردن
aggrandize	بزرگ کردن
case knife	چاقوی بزرگ
antrum	غار بزرگ
archduke	دوک بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
archduchess	دوشس بزرگ
archbshop	اسقف بزرگ
archfiend	دیو بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
magnification	بزرگ نمایی
magnifications	بزرگ نمایی
zoom	بزرگ کردن
zoomed	بزرگ کردن
zooms	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
great gross	قراص بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
mausoleum	ارامگاه بزرگ
mausoleums	ارامگاه بزرگ
maximises	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
big bang	انفجار بزرگ
big league	لیگ بزرگ
magnifying	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
bonefire	اتش بزرگ
magnifies	بزرگ کردن
bronchocele	بزرگ شدگی
magnified	بزرگ کردن
bass drum	طبل بزرگ
grandmother	مادر بزرگ
dilating	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
dilate	بزرگ کردن
bonfire	اتش بزرگ
archenemy	دشمن بزرگ
archpriest	کشیش بزرگ
argosy	کشتی بزرگ
capital letter	حرف بزرگ
avous	پدر بزرگ
grand father	پدر بزرگ
grandmothers	مادر بزرگ
caldron	کتری بزرگ
bollards	موت بزرگ
store	مغازه بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
lump	بزرگ شدن
lumped	بزرگ شدن
lumps	بزرگ شدن
heave	بزرگ کردن
heaved	بزرگ کردن
longbow	کمان بزرگ
longbows	کمان بزرگ
swells	بزرگ شدن
whacking	خیلی بزرگ
lofty	بلند بزرگ
storing	مغازه بزرگ
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
viola	ویولن بزرگ
bollard	موت بزرگ
bonfires	اتش بزرگ
magnum opus	کار بزرگ
grandest	بزرگ مهم
grander	بزرگ مهم
grand	بزرگ مهم
blundering	اشتباه بزرگ
hunk	تکه بزرگ
tankards	ابخوری بزرگ
tankard	ابخوری بزرگ
emporia	بازار بزرگ
billow	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
platter	بشقاب بزرگ
platters	بشقاب بزرگ
distending	بزرگ کردن
distend	بزرگ کردن
swelled	بزرگ شدن
swell	بزرگ شدن
paterfamilias	بزرگ خانواده
maximizing	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
billowed	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
billows	موج بزرگ اب
emporium	بازار بزرگ
emporiums	بازار بزرگ
cataclysm	سیل بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com