English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (5 milliseconds)
English Persian
in with it بگذارید تو
Search result with all words
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
be covered کلاه برسر بگذارید
leave it over عجاله بگذارید بماند
let him go بگذارید برود
let it be بگذارید باشد
let it have its swing بگذاریدسیرعادی خودرابکند بگذارید جریان خودراطی کند
let it remain as it is بگذارید باشد
return pistol طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
stet بگذارید باشد
Put the table down gently. میز زا آهسته زمین بگذارید
You must have respect for your promises. باید بقول خودتان احترام بگذارید
Please keep me posted(informed). لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Let it take its natural cours. بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
Leave this space blank. این محل را خالی بگذارید ( چیزی در آن محل ننویسید )
Let the secretary get on with it . بگذارید منشی کارش را بکند
Please put these clocolates aside for me . لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
Please oblige us by your presence . با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
to have someone wake you up بگذارید کسی شما را بیدار کند
to book [order] an alarm call بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com