English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
English Persian
negrophobia بیزاری از سیاهان
Other Matches
negrophilism پشتی از سیاهان
negroid وابسته به سیاهان
rumba رقص سیاهان
rhumba رقص سیاهان
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
gris gris طلسم یا افسونی که اکثراتوسط سیاهان افریقااستعمال میشده است
negroidal زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
tedium بیزاری
grudges بیزاری
loath loth بیزاری
ennui بیزاری
repellence بیزاری رد
grudged بیزاری
grudge بیزاری
loathing بیزاری
horror بیزاری
horrors بیزاری
weariness بیزاری
unwillingness بیزاری
tiredness بیزاری
aversion بیزاری
aversions بیزاری
antipathy بیزاری
abhorrence بیزاری
alienation بیگانگی بیزاری
hatred بغض بیزاری
reluctance بیزاری مخالف
reluctancy بیزاری مخالف
ecomania بیزاری از خانواده
fastidium potus نوشابه بیزاری
fastidium cibi غذا بیزاری
disgust نفرت بیزاری
disgusts نفرت بیزاری
germanophobia بیزاری ازالمان
disgustedly ازروی بیزاری
heliophobia بیزاری ازافتاب
misanthropy انسان بیزاری
misogamy بیزاری از ازدواج
taedium vitae بیزاری از زندگی
to vent one's disgust بیزاری خودرانمایاندن تنفرخودراافهارکردن
loathed سبب بیزاری شدن
loathe سبب بیزاری شدن
anglophobia بیزاری و ترس از انگلیسها
loathes سبب بیزاری شدن
prejudice agaiast a person بیزاری و تنفر بی جهت از کسی
phew برای نشان دادن بیزاری
maf بیزاری مردم جزیره سیسیل ازقانون
misology بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
satiety of life بیزاری یا سیری از عمر [چندانکه بیزار کند یا تنفر آورد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com