English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
English Persian
sickening بیزار کننده
Search result with all words
repellent راننده بیزار کننده
repellents راننده بیزار کننده
Other Matches
averse بیزار
fedup بیزار
wearied بیزار
fastidious بیزار
loath بیزار
loath loth بیزار
wearies بیزار
misogynous بیزار از زن
disgusted بیزار
indisposed بیزار
weary بیزار
wearying بیزار
allergic بیزار از
tiredly بیزار خستگی
indisposed towards any one بیزار ازکسی
tired بیزار خستگی
irk بیزار بودن
irked بیزار بودن
irking بیزار بودن
irks بیزار بودن
camera-shy بیزار از دوربین
disincline بیزار کردن
disgust بیزار کردن
disgusts بیزار کردن
misogamist بیزار از ازدواج
loathe بیزار بودن
loathed بیزار بودن
ennuied بیزار دلتنگ
loathes بیزار بودن
wearying کسل بیزار کردن
loth بیزار بودن از بد دانستن
misogynists کسیکه از زن بیزار است
wearied کسل بیزار کردن
misogynist کسیکه از زن بیزار است
wearies کسل بیزار کردن
weary کسل بیزار کردن
hated بیزار بودن کینه ورزیدن
detests تنفر داشتن از بیزار بودن از
detest تنفر داشتن از بیزار بودن از
hate بیزار بودن کینه ورزیدن
hates بیزار بودن کینه ورزیدن
detesting تنفر داشتن از بیزار بودن از
he was loath to go بیزار یامتنفر از رفتن بود
hating بیزار بودن کینه ورزیدن
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
blase بیزار از عشرت در اثر افراط درخوشی
dislikes بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
disliked بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
one's pet aversion چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
dislike بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
disliking بیزار بودن مورد تنفر واقع شدن
satiety of life بیزاری یا سیری از عمر [چندانکه بیزار کند یا تنفر آورد.]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
averting بیزار کردن بیگانه کردن
avert بیزار کردن بیگانه کردن
averts بیزار کردن بیگانه کردن
averted بیزار کردن بیگانه کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filleted پر کننده
syncopator غش کننده
filleting پر کننده
fillet پر کننده
mitigative کم کننده
skittish رم کننده
fizzy کف کننده
repudiationist رد کننده
surfy کف کننده
refutative رد کننده
fillets پر کننده
deflective کج کننده
hoppers لی لی کننده
crepitant خش خش کننده
crusher له کننده
renunciant رد کننده
refuser رد کننده
prater پچ پچ کننده
thinner کم کننده
hopper لی لی کننده
renunciant کننده
swooner غش کننده
mauler له کننده
mitigatory کم کننده
abjurer or abjuror کننده
deletive حک کننده
mumbler من من کننده
refutatory رد کننده
doer کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com