English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
maximization بیشینه سازی
Other Matches
maximum بیشینه
maximization بیشینه کردن
maximised بیشینه ساختن
maximum water level بیشینه تراز
maximum value جریان بیشینه
maximizing بیشینه ساختن
maximum price بیشینه بها
maximum demand تقاضای بیشینه
maximum moment لنگر بیشینه
maximum efficiency راندمان بیشینه
maximum flood طغیان بیشینه
maximum flood سیل بیشینه
maximum energy انرژی بیشینه
maximize بیشینه ساختن
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
crest value جریان بیشینه
maximises بیشینه ساختن
maximizes بیشینه ساختن
peak value جریان بیشینه
submaximal زیر بیشینه
maximized بیشینه ساختن
maximising بیشینه ساختن
maximum liklihood درست نمایی بیشینه
maximum flood discharge بده بیشینه طغیان
maximum natality بیشینه زادو ولد
peak power بار خارجی بیشینه
oblimax rotation چرخش مایل بیشینه
daily flood peak بیشینه روزانه سیل
maxvo بیشینه اکسیژن مصرفی
peak load بار خارجی بیشینه
maximum undistorted output بیشینه صدای غیر مغشوش
maximum water level تراز بیشینه طرح شده مخزن
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
weakest maintained ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
truncation بی سر سازی
compaction تو پر سازی
stylization مد سازی
local anasthesia سر سازی
individualization تک سازی
bridgework پل سازی
flection خم سازی
padding له سازی
idolization بت سازی
retortion کج سازی
flooring کف سازی
retortion خم سازی
repk lection پر سازی
bridge building پل سازی
individualizing تک سازی
individualizes تک سازی
deflexion خم سازی
individualising تک سازی
individualize تک سازی
individualized تک سازی
pavements کف سازی
individualises تک سازی
pavement کف سازی
individuation تک سازی
individualised تک سازی
cabinetwork قفسه سازی
activation barrier سد فعال سازی
cabinetwork مبل سازی
calcination اهک سازی
canalization ابراه سازی
canalization مجرا سازی
calico printing چیت سازی
canalization کانال سازی
afforestment جنگل سازی
anabiosis زنده سازی
disclosure فاش سازی
atomization ریز سازی
bonification به سازی محیط
balladry تصنیف سازی
bellfounding زنگ سازی
belittlement کم ارزش سازی
road construction جاده سازی
bedevilment شیطان سازی
equality gate برابر سازی
road building جاده سازی
anonymization گمنام سازی
aromatization معطر سازی
aromatization عطر سازی
arrefication رقیق سازی
arrefication لطیف سازی
brick works اجر سازی
asphalt paving جاده سازی
beadwork تسبیح سازی
foliation برگ سازی
dilution رقیق سازی
die shop حدیده سازی
die making حدیده سازی
detersion پاک سازی
derichment رقیق سازی
deprival بی بهره سازی
denudation برهنه سازی
denaturation مصنوعی سازی
defeasance باطل سازی
deep foundation پی سازی در عمق
decryption اشکار سازی
deconditioning ناشرطی سازی
debilitation ناتوان سازی
discolourment بدرنگ سازی
divestiture بی بهره سازی
flatting تنکه سازی
feminization مونث سازی
evisceration تهی سازی
enthralment بنده سازی
emulsification امولسیون سازی
emulation نمونه سازی
elution پاکیزه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
dwelling construction خانه سازی
duplexing مضاعف سازی
domestication اهلی سازی
divestment بی بهره سازی
divestiture برهنه سازی
deallocation ازاد سازی
deactivation بی اثر سازی
coking period زمان کک سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
christianization عیسوی سازی
channelization تنگه سازی
channelization مجرا سازی
channelization ترعه سازی
ceiling construction سقف سازی
cavitation حفره سازی
cartwright's shop دوچرخه سازی
carnification گوشت سازی
carcassing اسکلت سازی
carbonize کربن سازی
capitalization سرمایه سازی
capital building سرمایه سازی
coking time زمان کک سازی
compaction فشرده سازی
de escalation محدود سازی
de energize بی برق سازی
dazzlement خیره سازی
dactyliography نگین سازی
curriery چرم سازی
countersink خزینه سازی
cooperage پیت سازی
cooperage چلیک سازی
coordination هماهنگ سازی
confectionary شیرینی سازی
conceptualization مفهوم سازی
computer simulation شبیه سازی
compactions فشرده سازی
crystallization بلور سازی
tuning میزان سازی
overturns واژگون سازی
overturned واژگون سازی
overturn واژگون سازی
illuminations روشن سازی
illumination روشن سازی
metabolic سوخت و سازی
secretion پنهان سازی
synchronizing همزمان سازی
integration مجتمع سازی
cooling خنک سازی
conditioning شایسته سازی
negation خنثی سازی
braziers برنج سازی
brazier برنج سازی
shipbuilding کشتی سازی
regionalism منطقه سازی
flooding غرقه سازی
intriguing زمینه سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com