Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
English
Persian
overstuff
بیش ازحد لزوم انباشتن
Other Matches
to cap the climax
ازحد گدشتن
superfluity
فراوانی بیش ازحد
hyperemployment
اشتغال بیش ازحد
over irrigation
ابیاری بیش ازحد
red tape
<idiom>
بیش ازحد فرمالیته
ornate
بیش ازحد اراسته
mush
احساسات بیش ازحد
amply
بطور بیش ازحد
overstep
ازحد خود تجاوز کردن
overstepped
ازحد خود تجاوز کردن
oversteps
ازحد خود تجاوز کردن
overstepping
ازحد خود تجاوز کردن
overdress
بیش ازحد لباس فاخرپوشیدن
sticks
خطای بلندکردن چوب بیش ازحد نشانه
overtrading
بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
accumulating
انباشتن
hoarding
انباشتن
hill
انباشتن
hills
انباشتن
stuff
انباشتن
stuffed
انباشتن
stuffs
انباشتن
bulk
انباشتن
hoardings
انباشتن
accumulate
انباشتن
stuffing
انباشتن
accruing
انباشتن
accrue
انباشتن
accrues
انباشتن
accumulates
انباشتن
stashes
انباشتن
roll up
انباشتن
stashed
انباشتن
stack
انباشتن
agglomerate
انباشتن
stashing
انباشتن
cumulate
انباشتن
cumulation
انباشتن
treasur up
انباشتن
stacked
انباشتن
stash
انباشتن
hoard
انباشتن
hoarded
انباشتن
hoards
انباشتن
stacks
انباشتن
requisiteness
لزوم
requisteness
لزوم
irrevocability
لزوم
needfulness
لزوم
exigency
لزوم
necessity
لزوم
needing
لزوم
occasions
لزوم
occasioning
لزوم
occasioned
لزوم
exigencies
لزوم
occasion
لزوم
need
لزوم
needed
لزوم
dump
رونوشت انباشتن
fill
انباشتن اکندن
stuff
چپاندن انباشتن
assembles
انباشتن گرداوردن
stuffed
چپاندن انباشتن
stuffs
چپاندن انباشتن
huddle
روی هم انباشتن
stack up
روی هم انباشتن
assemble
انباشتن گرداوردن
assembled
انباشتن گرداوردن
fills
انباشتن اکندن
stow
پریدن انباشتن
huddled
روی هم انباشتن
pyramids
رویهم انباشتن
pyramid
رویهم انباشتن
accumulating
رویهم انباشتن
accumulates
رویهم انباشتن
accumulate
رویهم انباشتن
huddling
روی هم انباشتن
stows
پریدن انباشتن
stowing
پریدن انباشتن
stowed
پریدن انباشتن
huddles
روی هم انباشتن
inhesion
لزوم ذاتی
inherence or rency
لزوم ذاتی
inherence
لزوم ذاتی
on occasion
هنگام لزوم
needlessness
عدم لزوم
if necessary
در صورت لزوم
incumbency
وفیفه لزوم
inherency
لزوم ذاتی
supplied
موجودی لزوم
supplying
موجودی لزوم
unnecessary
بیش از حد لزوم
needs
بر حسب لزوم
supply
موجودی لزوم
too
بیش از حد لزوم
unnecessarily
بیش از حد لزوم
overstuff
با اشیا زیاد انباشتن
garners
انبار کردن انباشتن
garnering
انبار کردن انباشتن
garnered
انبار کردن انباشتن
garner
انبار کردن انباشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
agglomerate
جمع کردن انباشتن
stack
انباشتن پشته کردن
stacked
انباشتن پشته کردن
stacks
انباشتن پشته کردن
supererogatory
زائد بیش از حد لزوم
underexpose
کمتر از حد لزوم در معرض
to become a necessity
لزوم پیدا کردن
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
overcompensation
جبران بیش از حد لزوم
overdose
داروی بیش از حد لزوم
banks
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
plenish
با اثاثه انباشتن تجهیز کردن
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
to store up something
انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
fattest
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fat
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fatter
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fats
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
ceremonialism
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
hypertrophy
بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
factionalism
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
referee in case of need
داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
excess stock
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
tyrannicide
اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
outstay
بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
dynamically
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
constitutionalism
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
vending machine
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machines
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
expandsionism
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cosmopolitanism
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
racism
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
overlay
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlays
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
pondage
گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
terrorism
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
overlay
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
module
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
overlays
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlaying
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
modules
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
superadd
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superaddition
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superconductor
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
design stress resultant
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
superconductive
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
jukeboxes
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukebox
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fabianism
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com