Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
lay off
<idiom>
بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
Other Matches
drug abuse
سوء استفاده از دارو
fall out of use
<idiom>
از چیزی استفاده نکردن
dose rate
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
stumped
ته سیگار
stumping
ته سیگار
stump
ته سیگار
stubs
ته سیگار
butt
ته سیگار
butted
ته سیگار
butts
ته سیگار
fag
سیگار
stubbing
ته سیگار
stubbed
ته سیگار
stub
ته سیگار
cigar
سیگار
cigars
سیگار
cigarette
سیگار
fags
سیگار
stumps
ته سیگار
cigarettes
سیگار
cigar case
قوطی سیگار
cigarette paper
کاغذ سیگار
a carton of cigarettes
یک کارتن سیگار
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
manil
سیگار مانیلا
cigar shaped
دوسرتیزچون سیگار
cigar holder
چوب سیگار
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
cigar
سیگار برگ
cigars
سیگار برگ
filter tips
سیگار فیلتردار
filter tips
فیلتر سیگار
filter tip
سیگار فیلتردار
filter tip
فیلتر سیگار
snip
ادم احمق ته سیگار
snipping
ادم احمق ته سیگار
woodbind
سیگار برگ ارزان
woodbine
سیگار برگ ارزان
cheroots
نوعی سیگار برگ
cheroot
نوعی سیگار برگ
filter tipped
سیگار دارای فیلتر
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
snipped
ادم احمق ته سیگار
filter-tipped
سیگار دارای فیلتر
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
smoking car
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking carriage
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
stogy
سیگار برگ باریک وگران قیمت
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father.
جلوی پدرش سیگار نمی کشد
stogie
سیگار برگ باریک وگران قیمت
He had a cigar between his lips .
یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
May I offer you a cigarette?
اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
to go out
خاموش شدن
[شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
to quit something cold turkey
چیزی را یکدفعه ترک کردن
[مانند سیگار یا الکل]
drugging
دارو
remedied
دارو
remedies
دارو
remedy
دارو
remedying
دارو
drugged
دارو
drug
دارو
pharmaceuticals
دارو
pharmaceutical
دارو
pharmaceutic
دارو
medicine
دارو
puisne judge
دارو جز
drugs
دارو
medicines
دارو
medicament
دارو
medicaments
دارو
cure
دارو
cured
دارو
medics
دارو
medicinally
با دارو
natural philosophy
دارو
pills
حب دارو
materia medica
دارو
pill
حب دارو
medications
دارو
cures
دارو
medication
دارو
substance withdrawal
ترک دارو
alkahest
نوش دارو
philter
مهر دارو
dosed
مقدار دارو
hyssop
اشنان دارو
cure all
نوش دارو
chemic
دارو فروش
troche
قرص دارو
lungwort
سینه دارو
dose
مقدار دارو
dosed
یک خوراک دارو
philtre
مهر دارو
doses
مقدار دارو
doses
یک خوراک دارو
dosing
مقدار دارو
muller
دارو ساز
pouch kit
جعبه دارو
dosing
یک خوراک دارو
calomel
کرم دارو
male fern
کیل دارو
pouch kit
جای دارو
dose
یک خوراک دارو
dosages
یک خوراک دارو
dosage
یک خوراک دارو
withdrawals
ترک دارو
withdrawal
ترک دارو
Smoking makes you ill and it is also expensive.
سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
hocus
نوشابه دارو زده
dozed
دوز یک خوراک دارو
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
withdrawal symptoms
نشانههای ترک دارو
diatessaron
ترکیبی ازچهار دارو
seasoning
دارو زنی بچوب
orthopathy
معالجه بدون دارو
withdrawal syndrome
نشانگان ترک دارو
doze
دوز یک خوراک دارو
vial
شیشه کوچک دارو
drug holiday
ترک موقت دارو
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
resolutive
دارو یا عامل گدازنده
drugs of every description
[of all descriptions]
همه نوع دارو
drugs
دارو
[به طور کلی ]
medications
دارو
[به طور کلی ]
dosages
مقدار استعمال دارو
miyhridate
زهر دارو پادزهر
dosage
مقدار استعمال دارو
dozes
دوز یک خوراک دارو
dozing
دوز یک خوراک دارو
to keep it up
ول نکردن
infesting
ول نکردن
infests
ول نکردن
infested
ول نکردن
infest
ول نکردن
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
dopes
دارو دادن تخدیر کردن
dope
دارو دادن تخدیر کردن
drug
دارو خوراندن تخدیر کردن
nauseant
دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
spaced out
<idiom>
از خوردن دارو گیج شدن
drugging
دارو خوراندن تخدیر کردن
dozed
مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugs
دارو خوراندن تخدیر کردن
drugged
دارو خوراندن تخدیر کردن
dozes
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozing
مقدار کافی از یک دارو خوراک
doze
مقدار کافی از یک دارو خوراک
iamatology
مبحث دارو شناسی پزشکی
dosages
مقدار تجویز شده دارو
dosage
مقدار تجویز شده دارو
vertical
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
disobeying
اطاعت نکردن
square deals
تقلب نکردن
disclaims
قبول نکردن
disapprove
تصویب نکردن
square deal
تقلب نکردن
withdraw
قبول نکردن
withdraws
قبول نکردن
to make no mention of
ذکر نکردن
disobeys
اطاعت نکردن
disclaim
قبول نکردن
disbelieving
باور نکردن
disoblige
ممنون نکردن
discountenance
تصویب نکردن
disbelieves
باور نکردن
disbelieved
باور نکردن
disclaimed
قبول نکردن
disclaiming
قبول نکردن
disbelieve
باور نکردن
disaffiliate
همکاری نکردن
missfire
عمل نکردن
to keep at arms length
اشنائی نکردن با
to keep one's distance
اشنایی نکردن
disassociated
همکاری نکردن
no go
<idiom>
موافقت نکردن
to be d. to
توجه نکردن به
disassociates
همکاری نکردن
disassociating
همکاری نکردن
to miss the goal
گل نکردن
[ورزش]
discommend
توصیه نکردن
rejection
قبول نکردن
disapproves
تصویب نکردن
disobeyed
اطاعت نکردن
disobey
اطاعت نکردن
indulge
مخالفت نکردن
indulged
مخالفت نکردن
omittance is no quit tance
مطالبه نکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com