English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (2 milliseconds)
English Persian
spheroid بیضوی دوار
Other Matches
capstan میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
ellipsoid بیضوی
oblate ellipsoid بیضوی پخت
elliptical galaxy کهکشان بیضوی
egg shaped بیضوی شکل
amphitheatres تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
amphitheatre تاتر یا نمایشگاه بیضوی شکل
football توپ فوتبال آمریکایی [توپ بیضوی]
giddy دوار
rotatory دوار
pivoting دوار
circler دوار
capstan دوار
gyrant دوار
winching دوار
rotating دوار
rotary دوار
winch دوار
winched دوار
winches دوار
winch driver متصدی دوار
paraboloid of revolution سهموی دوار
jenny جراثقال دوار
gipsy گردونه دوار
race ring سینی دوار
rotary axis محور دوار
rotary converter مبدل دوار
rotary field میدان دوار
rotary furnace کوره دوار
rotary switch کلید دوار
rotary valve شیر دوار
giddy مبتلا به دوار سر
windlass دوار لنگر
capstan wheel چرخ دوار
drum گردونه دوار
windlasses دوار زنجیر
circulating pump پمپ دوار
windlasses دوار لنگر
drummed گردونه دوار
cable holder دوار زنجیر
windlass دوار زنجیر
rotary cement klin کوره سیمان دوار
wildcats گیره دوار لنگر
wildcat گیره دوار لنگر
vertigo دوار سر چرخش بدور
rotary piston machanism مکانیزم پیستون دوار
capstan lathe ماشین تراش دوار
roundlet کمی گرد و دوار
support roller رینگ وطوقه دوار
veer on power با دوار زنجیر دادن
wheel printer چاپگر چرخ دوار
anchor engine موتور دوار لنگر
energizing in field o phase rotation تغذیه میدان دوار
colorado تیغه دوار ماهیگیری
heave around به کار انداختن دوار
daisy wheel printer چاپگر چرخ دوار
gyratory crusher ماشین سنگ شکن دوار
heave around شروع به کار کشیدن طناب با دوار
racers ریل یا سرسره دوار برجک توپ
daisy wheel عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
racer ریل یا سرسره دوار برجک توپ
mine winch دوار مین جمع کنی ناو
internal gear pump پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
gyro وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro rotor چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
tilting mixer نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
heliocentric دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
capstan چرخ لنگر دوار چرخ تسمه
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com