English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
feudist بیعت کننده بادشمن
Other Matches
liegeman بیعت کننده
homager بیعت کننده
acounter روبرو شدن بادشمن
encounter روبرو شدن بادشمن
encountered روبرو شدن بادشمن
encountering روبرو شدن بادشمن
encounters روبرو شدن بادشمن
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
homage بیعت
fealty بیعت
oath of allegiance بیعت
liege هم بیعت
allegiance بیعت
fealties بیعت
allegiances بیعت
vassalage بیعت
homage بیعت
vassalage وابستگی بیعت
to swear fealty بیعت کردن
vassal هم بیعت بالرد تبعه
vassals هم بیعت بالرد تبعه
to pay homage اعلام رسمی بیعت کردن
to do homage اعلام رسمی بیعت کردن
liege man هم بیعت نسبت به تیولدار وفادار
to render homage اعلام رسمی بیعت کردن
homage اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
subinfeudate اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
doer کننده
fluxing oil اب کننده
prattfall پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
puffer پف کننده
prater پچ پچ کننده
bandwidth یچ کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
trackers پی کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
spurner رد کننده
repudiationist رد کننده
filleted پر کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
solver حل کننده
skittish رم کننده
noncommittal رد کننده
commulator یک سو کننده
renunciant رد کننده
refutatory رد کننده
attacking تک کننده
fizzy کف کننده
catterer پچ پچ کننده
renunciant کننده
refutative رد کننده
mauler له کننده
filler پر کننده
thinner کم کننده
rebutter رد کننده
bidder کننده
sensor حس کننده
bidders کننده
deletive حک کننده
surfy کف کننده
crepitant خش خش کننده
fillers پر کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
crusher له کننده
mumbler من من کننده
jaberer پچ پچ کننده
squelcher له کننده
swooner غش کننده
hopper لی لی کننده
filleting پر کننده
tracker پی کننده
attenuant اب کننده
refuser رد کننده
fillet پر کننده
hoppers لی لی کننده
whisperer پچ پچ کننده
percutient دق کننده
abjurer or abjuror کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com