Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cribbage billiard |
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی |
|
|
Other Matches |
|
pocket |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
pockets |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
billiard point |
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن |
hazards |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazarding |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazarded |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazard |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
line up billiard |
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین |
nine ball billiard |
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار |
one and nine balls billiard |
بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند |
poker pocket billiards |
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار |
forty one continous billiard |
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه |
cowboy billiard |
بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5 |
bottle pocket billiard |
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند |
forty one billiard |
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد |
mr. and mrs billiards |
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد |
pocket billiards |
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر |
basebal billiard |
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12 |
pill pool billiard |
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص |
one pocket billiard |
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد |
white hazard |
به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد |
in off |
به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود |
frame |
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ |
sacked |
کیسه خواب کیسه سربازی |
sacks |
کیسه خواب کیسه سربازی |
sacker |
کیسه پرکن کیسه ساز |
marsupium |
کیسه جانوار کیسه دار |
sack |
کیسه خواب کیسه سربازی |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
pouchy |
کیسهای |
sacciform |
کیسهای |
encysted |
کیسهای |
saccular |
کیسهای |
cystoid |
کیسهای |
cystiform |
کیسهای |
cystic |
کیسهای |
follicular |
کیسهای |
satchel charge |
خرج کیسهای |
bagging |
پارچه کیسهای |
vesiculate |
کیسهای مثانهای |
purse seine |
دام کیسهای |
vesicular |
کیسهای مثانهای |
burlap |
پارچه کیسهای |
fyke |
دام کیسهای |
baggy |
کیسهای متورم |
baggiest |
کیسهای متورم |
baggier |
کیسهای متورم |
multisection charge |
خرج چند کیسهای |
trawl |
باتور کیسهای ماهی گرفتن |
trawls |
باتور کیسهای ماهی گرفتن |
trawling |
باتور کیسهای ماهی گرفتن |
trawled |
باتور کیسهای ماهی گرفتن |
trawls |
کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند |
trawling |
کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند |
trawled |
کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند |
purse net |
دام کیسهای برای خرگوش گیری |
trawl |
کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند |
purse seine |
تور کیسهای برای ماهی گیری |
gastraea |
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته |
gastrea |
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته |
codpieces |
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند |
codpiece |
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند |
bring down |
به زمین انداختن حریف انداختن شکار |
billiards |
بیلیارد |
english billiards |
بیلیارد انگلیسی |
cueball |
گوی بیلیارد |
billiard |
بازی بیلیارد |
billiard table |
میز بیلیارد |
eight ball billiard |
بیلیارد امریکایی |
cue |
باچوب بیلیارد زدن |
snooker |
بازی شبیه بیلیارد |
head |
انتهای میز بیلیارد |
balking billiard |
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده |
cues |
باچوب بیلیارد زدن |
bed |
سطح هموار کف میز بیلیارد |
top |
ضربه به بالای توپ بیلیارد |
rotation billiard |
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره |
cannons |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
carom |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
cannon |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
center spot |
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی |
balkline |
خط عرضی روی میز بیلیارد |
striker |
بیلیارد بازی که نوبت اوست |
English |
گردش فرفرهای گوی بیلیارد |
beds |
سطح هموار کف میز بیلیارد |
strikers |
بیلیارد بازی که نوبت اوست |
horrified |
بهراس انداختن به بیم انداختن |
horrifying |
بهراس انداختن به بیم انداختن |
horrify |
بهراس انداختن به بیم انداختن |
jeopard |
بخطر انداختن بمخاطره انداختن |
horrifies |
بهراس انداختن به بیم انداختن |
steer roping |
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین |
fifteen ball billiard |
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی |
lemons |
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری |
masse |
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد |
lemon |
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری |
balk |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
break shot |
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد |
balks |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
baulked |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
baulking |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
baulks |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
bumper pool billiard |
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها |
balked |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balking |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
bank shot |
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد |
follow shot |
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد |
in hand |
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده |
long string |
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد |
balkline spot |
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد |
head spot |
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد |
billiard spot |
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی |
forces |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
anchor |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
force |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
block |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
forcing |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
blocked |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
blocks |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
anchoring |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
anchors |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
place |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
cut |
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند |
stop shot |
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد |
placing |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
cuts |
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند |
places |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
stick bridge |
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد |
count |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
counting |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
counts |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
cues |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
cue |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
counted |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
lyster bag |
کیسه اب |
hydatid |
کیسه اب |
money bag |
کیسه |
icebag |
کیسه یخ |
pouches |
کیسه |
sacks |
کیسه |
pursed |
کیسه |
purses |
کیسه |
pursing |
کیسه |
sac |
کیسه |
sacs |
کیسه |
ballast |
کیسه شن |
sandbags |
کیسه شن |
valise |
کیسه |
vesicle |
کیسه |
valises |
کیسه |
vesica |
کیسه |
ice cap |
کیسه یخ |
purse |
کیسه |
bladders |
کیسه |
bladder |
کیسه |
bag |
کیسه |
bags |
کیسه |
sandbag |
کیسه شن |
sandbagged |
کیسه شن |
sandbagging |
کیسه شن |
pouch |
کیسه |
cyst |
کیسه |
cysts |
کیسه |
water bag |
کیسه اب |
sacked |
کیسه |
bagful |
یک کیسه |
bagging |
کیسه |
saddle bag |
کیسه اب |
theca |
کیسه |
purseful |
کیسه |
bourse |
کیسه |
sinus |
کیسه |
sinuses |
کیسه |
pickpockrt |
کیسه بر |
sack |
کیسه |
cod |
کیسه |
ice-caps |
کیسه یخ |
ice-cap |
کیسه یخ |
dragged |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
three cushion billiards |
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز |
drags |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
drag |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
punching bag |
کیسه مشت |
pouch |
کیسه کوچک |
windbag |
کیسه باد |
pouch |
کیسه باروت |
capsules |
کیسه پوشینه |
valises |
کیسه چرمی |
buckram |
کیسه کرباسی |
scrota |
کیسه بیضه |
scrotum |
کیسه بیضه |
bag of cement |
کیسه سیمان |
scrotums |
کیسه بیضه |
cod |
کیسه کوچک |
folliculate |
کیسه دار |
folliculated |
کیسه دار |
windbags |
کیسه باد |