Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
old age insurance
بیمه بازنشستگی
pension insurance
بیمه بازنشستگی
Other Matches
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
retirement
بازنشستگی
pensionable age
سن بازنشستگی
superannuation
بازنشستگی
retired ness
بازنشستگی
retiring pension
حقوق بازنشستگی
retired pay
حقوق بازنشستگی
retired
مربوط به بازنشستگی
pensionable
شایسته بازنشستگی
pension
مستمری بازنشستگی
pensions
مستمری بازنشستگی
old age pension
حقوق بازنشستگی
old age pension
مستمری بازنشستگی
golden handshake
دستخوش بازنشستگی
golden handshakes
دستخوش بازنشستگی
superannuation
کهولت بازنشستگی
pension fund
صندوق بازنشستگی
pension funds
وجوه بازنشستگی
pensionable
وقت بازنشستگی رسیده
pension
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pension
حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensions
حقوق بازنشستگی پانسیون
to save for retirement
برای بازنشستگی پس انداز کردن
IRA
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
Any reform of the pension law must be left to the future.
هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
provident fund
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
accrued benefit
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
new deal
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
insurance permium
حق بیمه
insurance premium
حق بیمه
insurance
بیمه
underwriter
بیمه گر
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
assurer
بیمه گر
aids to trade
بیمه
insurance
حق بیمه
level premium
حق بیمه
insurer, underwriter
بیمه گر
premium
حق بیمه
premiums
حق بیمه
insurers
بیمه گر
assurance
بیمه
insurer
بیمه گر
assurances
بیمه
underwriters
بیمه گر
contingency insurance
بیمه احتیاطی
social insurance
بیمه اجتماعی
insurance broker
دلال بیمه
marine insurance
بیمه دریایی
policy holder
دارنده بیمه
comprehensive insurance
بیمه کامل
marine insurance
بیمه بحری
insurance broker
واسطه بیمه
cargo insurance
بیمه بار
cargo insurance
بیمه محمولات
class d allotment
کسورات بیمه
term insurance
بیمه موقت
co insurance
بیمه مشترک
coinsurance
بیمه اتکایی
coinsurance
بیمه مشترک
comprehensive insurance
بیمه جامع
cargo insurance
بیمه محموله
leading insurer
بیمه گر اصلی
joint insurance
بیمه اشتراکی
insurance certificate
بیمه اتکایی
health insurance
بیمه بهداشتی
health insurance
بیمه تندرستی
hull insurance
بیمه بدنه
health insurance
بیمه بهداشت
reinsurance
بیمه مجدد
insurance company
شرکت بیمه
insurance certificate
گواهی بیمه
reinsurance
بیمه اتکایی
industrial insurance
بیمه صنعتی
employer's liability insurance company
شرکت بیمه
deductible
فرانشیز بیمه
insurance agent
نماینده بیمه
insurance certificate
بیمه مشترک
insurance agent
عامل بیمه
property insurance
بیمه دارائی
insurable
قابل بیمه
insurable
بیمه کردنی
insurant
بیمه گذار
fire insurance
بیمه حریق
insurable
بیمه شدنی
insurability
بیمه برداری
insurance cover
پوشش بیمه
credit insurance
بیمه اعتبار
reinsurer
بیمه گر اتکائی
reinsurance
بیمه اتکائی
liability insurance
بیمه بدهی
insured, policy holder
بیمه شده
assure
بیمه کردن
assures
بیمه کردن
assuring
بیمه کردن
life assurance
بیمه جان
life assurance
بیمه عمر
assurance
گستاخی بیمه
assurance
بیمه عمر
assurances
گستاخی بیمه
assurances
بیمه عمر
life insurance
بیمه عمر
life insurance
بیمه زندگی
assured
بیمه گزار
insured
بیمه شونده
insured
بیمه شده
insured
بیمه گذار
liability insurance
بیمه تعهدی
policies
بیمه نامه
policy
بیمه نامه
premium
وثیقه حق بیمه
premium
مبلغ بیمه
premiums
وثیقه حق بیمه
assured
بیمه شده
insure
بیمه کردن
to u. a policy of insurance
سند بیمه
insurance policy
سند بیمه
premiums
مبلغ بیمه
national insurance
بیمه ملی
national insurance
بیمه اجتماعی
accident insurance
بیمه حوادث
accident insurance
بیمه تصادفات
assurable
بیمه کردنی
insurance policy
بیمه نامه
assurer
بیمه کننده
blanket insurance
بیمه کلی
wagering policy
بیمه قماری
unemployment insurance
بیمه بیکاری
insurance policy
قرارداد بیمه
actuaries
متخصص بیمه
actuary
کارشناس بیمه
actuaries
کارشناس بیمه
actuary
متخصص بیمه
insurance
پول بیمه
insurance policies
قرارداد بیمه
insurance policies
بیمه نامه
insurance policies
سند بیمه
ordinary life insurance
بیمه عمر عادی
to rate up
بیمه زیاد گرفتن از
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
reasure
دوباره بیمه کردن
to be privately insured
بیمه خصوصی داشتن
third party insurance
بیمه شخص ثالث
war risk insurance
بیمه خطر مرگ
I want full insurance.
من با بیمه کامل میخواهم.
reinsure
دوباره بیمه کردن
reinsure
بیمه اتکایی کردن
proposal form
فرم درخواست بیمه
public liability insurance
بیمه تعهدات عمومی
re assurance policy
قرارداد بیمه اتکایی
socialized medicine
بیمه پزشکی همگانی
prohibited risk
خطر بیمه نشدنی
professional liability insurance
بیمه تعهدات شغلی
policy holder
دارنده بیمه نامه
open cover
بیمه نامه باز
assuror
بیمه کنندهء عمر
coinsure
بیمه اتکایی کردن
comprehensive insurance policy
بیمه نامه جامع
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
blanket policy
بیمه نامه جامع
underwriters
صادرکننده بیمه دریایی
cover note
گواهی پوشش بیمه
covering note
بیمه نامه موقت
credit insurance
بیمه نمودن اعتبار
claim of insurance
ادعای اخذ بیمه
underwriter
صادرکننده بیمه دریایی
cif
بیمه و هزینه حمل
blanket policy
بیمه نامه کلی
assurer
بیمه کنندهء عمر
all risk insurance
بیمه تمام حوادث
adjuster
کارشناس در خسارت بیمه
insure
بیمه بدست اوردن
assuring
بیمه کردن عمر
assures
بیمه کردن عمر
assure
بیمه کردن عمر
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
averaging
متوسط خسارت در بیمه
insured value
ارزش بیمه شده
cover note
گواهی بیمه نامه
average
متوسط خسارت در بیمه
averaged
متوسط خسارت در بیمه
marine insurance
بیمه حمل دریایی
mixed policy
بیمه نامه مختلط
open policy
بیمه نامه باز
dole
حق بیمه ایام بیکاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com