Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
valued policy
بیمه نامه با ارزش معین
Other Matches
agreed value policy
بیمه نامه با ارزش توافق شده
unvalued policy
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
insured value
ارزش بیمه شده
policies
بیمه نامه
insurance policies
بیمه نامه
insurance policy
بیمه نامه
policy
بیمه نامه
covering note
بیمه نامه موقت
open policy
بیمه نامه باز
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
بیمه نامه موقت
open cover
بیمه نامه باز
floating policy
بیمه نامه متغیر
blanket policy
بیمه نامه کلی
blanket policy
بیمه نامه جامع
policy holder
دارنده بیمه نامه
comprehensive insurance policy
بیمه نامه جامع
mixed policy
بیمه نامه مختلط
bearer policy
بیمه نامه بدون نام
all risk insurance policy
بیمه نامه تمام خطر
time policy
بیمه نامه مدت دار
open policy
بیمه نامه قابل تغییر
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
time policy
بیمه نامه دریایی با مدت محدود
accountable mail
پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
blanket policy
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
average clause
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
currency devaluation
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
insurers
بیمه گر
insurance
بیمه
insurer
بیمه گر
underwriters
بیمه گر
underwriter
بیمه گر
insurance
حق بیمه
assurances
بیمه
assurance
بیمه
premiums
حق بیمه
premium
حق بیمه
insurer, underwriter
بیمه گر
insurance premium
حق بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif&
بیمه
insurance permium
حق بیمه
aids to trade
بیمه
level premium
حق بیمه
assurer
بیمه گر
assurances
گستاخی بیمه
assurance
بیمه عمر
insurance cover
پوشش بیمه
insurant
بیمه گذار
assurances
بیمه عمر
life insurance
بیمه عمر
insured, policy holder
بیمه شده
wagering policy
بیمه قماری
insure
بیمه کردن
contingency insurance
بیمه احتیاطی
leading insurer
بیمه گر اصلی
joint insurance
بیمه اشتراکی
hull insurance
بیمه بدنه
credit insurance
بیمه اعتبار
life insurance
بیمه زندگی
insurance company
شرکت بیمه
insurance certificate
گواهی بیمه
assurance
گستاخی بیمه
insurable
بیمه کردنی
insurable
بیمه شدنی
insurability
بیمه برداری
industrial insurance
بیمه صنعتی
fire insurance
بیمه حریق
health insurance
بیمه بهداشت
health insurance
بیمه تندرستی
assured
بیمه گزار
employer's liability insurance company
شرکت بیمه
insurable
قابل بیمه
assures
بیمه کردن
insurance certificate
بیمه اتکایی
life assurance
بیمه جان
assuring
بیمه کردن
assure
بیمه کردن
insurance certificate
بیمه مشترک
insurance broker
واسطه بیمه
insurance broker
دلال بیمه
insurance agent
نماینده بیمه
insurance agent
عامل بیمه
assured
بیمه شده
insurance policy
سند بیمه
reinsurance
بیمه مجدد
property insurance
بیمه دارائی
policy holder
دارنده بیمه
national insurance
بیمه ملی
old age insurance
بیمه بازنشستگی
national insurance
بیمه اجتماعی
pension insurance
بیمه بازنشستگی
accident insurance
بیمه حوادث
accident insurance
بیمه تصادفات
assurable
بیمه کردنی
reinsurance
بیمه اتکایی
reinsurance
بیمه اتکائی
social insurance
بیمه اجتماعی
insurance policy
قرارداد بیمه
reinsurer
بیمه گر اتکائی
insurance policies
سند بیمه
insurance policies
قرارداد بیمه
health insurance
بیمه بهداشتی
assurer
بیمه کننده
blanket insurance
بیمه کلی
actuaries
کارشناس بیمه
to u. a policy of insurance
سند بیمه
cargo insurance
بیمه محمولات
class d allotment
کسورات بیمه
co insurance
بیمه مشترک
coinsurance
بیمه اتکایی
coinsurance
بیمه مشترک
comprehensive insurance
بیمه جامع
comprehensive insurance
بیمه کامل
unemployment insurance
بیمه بیکاری
actuaries
متخصص بیمه
insurance
پول بیمه
marine insurance
بیمه بحری
marine insurance
بیمه دریایی
deductible
فرانشیز بیمه
cargo insurance
بیمه محموله
cargo insurance
بیمه بار
actuary
متخصص بیمه
actuary
کارشناس بیمه
term insurance
بیمه موقت
insured
بیمه شونده
insured
بیمه شده
insured
بیمه گذار
liability insurance
بیمه تعهدی
premium
وثیقه حق بیمه
liability insurance
بیمه بدهی
premiums
وثیقه حق بیمه
premium
مبلغ بیمه
life assurance
بیمه عمر
premiums
مبلغ بیمه
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
averaging
متوسط خسارت در بیمه
averages
متوسط خسارت در بیمه
dole
حق بیمه ایام بیکاری
assuring
بیمه کردن عمر
average
متوسط خسارت در بیمه
war risk insurance
بیمه خطر مرگ
underwriter
صادرکننده بیمه دریایی
insurance and freight cost
هزینه بیمه و حمل
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
assures
بیمه کردن عمر
to rate up
بیمه زیاد گرفتن از
marine insurance
بیمه حمل دریایی
all risk insurance
بیمه تمام حوادث
insure
بیمه بدست اوردن
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
to be privately insured
بیمه خصوصی داشتن
coinsure
بیمه اتکایی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com