English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English Persian
local anasthesia بیهوشی موضعی
Search result with all words
to anaesthetize locally سر کردن بیهوشی موضعی زدن
Other Matches
anesthetics بیهوشی
anesthesia بیهوشی
lipothymy بیهوشی
insipience بیهوشی
insensibility بیهوشی
anaesthetics بیهوشی
anaesthesia بیهوشی
anaesthetic بیهوشی
epilepsy بیهوشی
unconsciousness بیهوشی
syncope بیهوشی
blackouts بیهوشی موقت
astonishment حیرت بیهوشی
anesthetic داروی بیهوشی
anaesthetist متخصص بیهوشی
stupefaction بیهوشی تخدیر
stupidness بیهوشی حماقت
stupidity خریت بیهوشی
stupidities خریت بیهوشی
blackout بیهوشی موقت
anesthetics بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetics بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetic بی حسی داروی بیهوشی
anaesthesia بی حسی داروی بیهوشی
trance از خود بیخودی بیهوشی
trances از خود بیخودی بیهوشی
to come to <idiom> به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
to become conscious به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
to come round [around] <idiom> به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
insensibly از روی بیهوشی یا بی حسی
to come to oneself <idiom> به هوش آمدن [پس از غش یا بیهوشی]
local <adj.> موضعی
regional <adj.> موضعی
focal موضعی
topical موضعی
local موضعی
locals موضعی
anesthetist پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
ictus تپش حمله ناگهانی بیهوشی
spasms تشنج موضعی
local مکانی موضعی
local oscillator اوسیلاتور موضعی
local paraysis فلج موضعی
local velocity سرعت موضعی
localization موضعی کردن
position correction تصحیحات موضعی
position defense دفاع موضعی
spot lamp لامپ موضعی
locals مکانی موضعی
ischmia کم خونی موضعی
ischemia کم خونی موضعی
locally بطور موضعی
spot check مقابله موضعی
gripe تشنج موضعی
position warfare جنگ موضعی
spot check بررسی موضعی
spot checks مقابله موضعی
concentrated or single load بار موضعی
spot checks بررسی موضعی
spasm تشنج موضعی
ischaemia کم خونی موضعی
position warfare نبرد موضعی
blackout فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
hibernation بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
depressions فرو رفتگی موضعی
local action تخلیه موضعی باتری
local deformation تغییر شکل موضعی
depression فرو رفتگی موضعی
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
focal seizure حمله صرعی موضعی
concussion صدمه وتکان مغز که منجر به بیهوشی میشود
to have a blackout فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
shallow water blackout بیهوشی غواص که نفس رازیر اب حبس کرده
localize محلی کردن موضعی ساختن
localizes محلی کردن موضعی ساختن
localizing محلی کردن موضعی ساختن
localising محلی کردن موضعی ساختن
asymmetric local deformation تغییر شکل موضعی بی تقارن
localises محلی کردن موضعی ساختن
novocain ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
osteomyelitis التهاب موضعی و مخرب استخوان
napped نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
nap نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
nip فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
benzocaine ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
waisting کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
nibbler ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
superheterodyne گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com