Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English
Persian
cyclical unemployment
بیکاری دورانی
Other Matches
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
rotary
دورانی
vertiginous
دورانی
mawashi
دورانی
out flanking
دورانی
dollyo
دورانی
centrifugal pump
پمپ دورانی
rotary pump
پمپ دورانی
rotational
چرخشی دورانی
rotational inertia
لختی دورانی
concentric running
حرکت دورانی
turning movement
حرکت دورانی
rotation inertia
لختی دورانی
eyre
گردش دورانی
rotary switch
کلید دورانی
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
cyclical budget
بودجه دورانی
rotary drilling
حفاری دورانی
cyclic pitch
گام دورانی
encirclement
احاطه دورانی
concentricity
حرکت دورانی
diode lamp
دیود دورانی
circular frequency
تکرار دورانی
rotation flow
شارش دورانی
turbo compressor
کمپرسور دورانی
revolving
گردنده دورانی
mawashi geri
ضربه دورانی پا
revolution
سرعت دورانی
revolutions
سرعت دورانی
turning movement
احاطه دورانی
inoccupation
بیکاری
unemployment
بیکاری
vacations
بیکاری
vacation
بیکاری
idly
به بیکاری
idleness
بیکاری
sloth
بیکاری
idless
بیکاری
gyratory breaker
سنگ شکن دورانی
moom dolly chagi
ضربه پا به عکس دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi
ضربه پا برعکس دورانی
gyratory crusher
سنگ شکن دورانی
kwon toul chigi
ضربه مشت دورانی
vertical envelopement
حرکت دورانی قائم
cyclic pitch control
کنترل گام دورانی
concentricity test
ازمایش حرکت دورانی
circular flow of income
گردش دورانی درامد
circular dischroism
دو رنگ نمایی دورانی
evolution
چرخش حرکت دورانی
jobless
وابسته به بیکاری
In ones spare time .
دروقت بیکاری
mass unemployment
بیکاری انبوه
marginal unemployment
بیکاری نهائی
latency
زمان بیکاری
technological unemployment
بیکاری فنی
unemployment insurance
بیمه بیکاری
off hours
ساعات بیکاری
unemployment inflation dilemma
معمای بیکاری
structural unemployment
بیکاری بنیادی
structural unemployment
بیکاری ساختاری
seasonal unemployment
بیکاری فصلی
rate of unemployment
نرخ بیکاری
unemployment rate
نرخ بیکاری
residual unemployment
بیکاری باقیمانده
disguised unemployment
بیکاری نامرئی
down time
زمان بیکاری
hidden unemployment
بیکاری پنهان
disguised unemployment
بیکاری پنهان
cyclical unemployment
بیکاری ادواری
intellectual unemployment
بیکاری تحصیلکرده ها
chronic unemployment
بیکاری مزمن
frictional unemployment
بیکاری اصطکاکی
voluntary unemployment
بیکاری ارادی
an off day
روز بیکاری
idle hours
ساعتهای بیکاری
cycled
:بصورت دورانی فاهر شدن
semi roller
پرتاب دورانی گوی بولینگ
cycle
:بصورت دورانی فاهر شدن
cycles
:بصورت دورانی فاهر شدن
semi spinner
پرتاب دورانی گوی بولینگ
screwing
حرکات دورانی یخهای دریایی
dole
حق بیمه ایام بیکاری
unemployment fund
صندوق تامین بیکاری
vacant hours
ساعات بیکاری یا فراغت
quantity of leisure
مقدار ساعات بیکاری
idleness
بیکاری تنبلی بطالت
involuntary unemployment
بیکاری غیر ارادی
inactively
از روی بیکاری بطورغیرفعال
idlesse
بیکاری تنبلی بطالت
natural unemployment rate
نرخ بیکاری طبیعی
kief
بنگ کیف بیکاری
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
technological unemployment
بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
unemployment benefit
کمک دریافتی در دوران بیکاری
Time hangs heavily on my hands.
از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
lay off
فصل کم کاری دوره بیکاری
inflationary gap
بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
idle time
دوره فترت زمان بیکاری
circulation
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
rotaglider
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
leisure hours
ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
I am obsessed by fear of unemployment .
تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
blast hole drill
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
mondayish
بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
frictional unemployment
بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
begger my neighbour policy
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
new deal
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
phillips curve
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com