English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
superserviceable بی اندازه تشیفاتی ورسمی
Other Matches
stationery office اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه وسیله اندازه گیری
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauged اندازه اندازه گیر
gauge اندازه اندازه گیر
gauges اندازه اندازه گیر
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
gauges اندازه
measurements اندازه
isometric هم اندازه
to size up اندازه
floor length اندازه کف
symmetric هم اندازه
size اندازه
sizes اندازه
isometrics هم اندازه
soupcon اندازه کم
inordinate بی اندازه
metres اندازه
metre اندازه
immoderately بی اندازه
bulk اندازه
equals : هم اندازه
equalling : هم اندازه
equalled : هم اندازه
equaling : هم اندازه
equaled : هم اندازه
equal : هم اندازه
gauge اندازه
immensely بی اندازه
immense بی اندازه
gauged اندازه
measurer اندازه
dealt اندازه
isodiametric هم اندازه
so far forth تا ان اندازه
measurement اندازه
inordinately بی اندازه
gauge=gage اندازه
degrees اندازه
degree اندازه
tract اندازه
tracts اندازه
immeasurable بی اندازه
deal اندازه
deals اندازه
infintesimal بی اندازه
indefinite بی اندازه
what چه اندازه
quantum اندازه
meters اندازه
extent اندازه
in what way <adv.> تا چه اندازه ای
to what extent <adv.> تا چه اندازه ای
what is your size? اندازه
dimension اندازه
dimensions اندازه
in part <idiom> تا یک اندازه
To some extent. Within limits. تا اندازه ای
fitted اندازه
meter اندازه
how far <adv.> تا چه اندازه ای
hecatompet [اندازه صد پا]
magnitude اندازه
measure اندازه
attack size اندازه تک
rather تا یک اندازه
beyond measure بی اندازه
screamingly بی اندازه
spanned پوشش اندازه
installation dimension اندازه نصب
span اندازه گرفتن
doses اندازه معین
span پوشش اندازه
chordal measure اندازه وتر
admensuration تعیین اندازه
caliper اندازه گرفتن
calibration standard اندازه کالیبراسیون
spans اندازه گرفتن
spans پوشش اندازه
spanning اندازه گرفتن
spanning پوشش اندازه
spanned اندازه گرفتن
dosed اندازه معین
gauges اندازه تفنگ
mounting dimension اندازه نصب
block size اندازه بلاک
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
limiting size اندازه محدود
measuring bridge پل اندازه گیری
area of conductor اندازه سیم
as well بهمان اندازه
gauges اندازه گیر
atomic size اندازه اتم
atomic size اندازه اتمی
basic size اندازه اولیه
basic size اندازه اصلی
gauges اندازه گرفتن
body size اندازه بدن
fathom اندازه گرفتن
isometeric contraction انقباض هم اندازه
larged sized اندازه بزرگ
parameters شرح اندازه
parameter شرح اندازه
bourne اندازه جوی
linear momentum اندازه حرکت
measurer اندازه گیری
liner momentum اندازه حرکت
load limit اندازه بار
long measure اندازه درازا
fathoms اندازه گرفتن
fathoming اندازه گرفتن
fathomed اندازه گرفتن
dose اندازه معین
fix که اندازه کلمه
dimensional accuracy دقت اندازه
gage اندازه نما
gage=gauge پیمانه اندازه
modules اندازه میزان
gaging اندازه گیری
metering اندازه گیری
dimension sketch طرح اندازه
modules اندازه گیری
dimension diagram رسم اندازه
ample بیش از اندازه
diamensionless بدون اندازه
module اندازه میزان
design size اندازه نامی
gauge cock اندازه نما
dimensioning اندازه گذاری
measuring اندازه گیر
dimensional change تغییر اندازه
full scale اندازه طبیعی
dimensional stability ثبات اندازه
life-size اندازه واقعی
life size اندازه واقعی
effective size اندازه موثر
dimensional error خطای اندازه
effective size of grain اندازه موثرذرات
partially تایک اندازه
file size اندازه فایل
fit size اندازه مناسب
fitting allowance کاملا" اندازه
fixes که اندازه کلمه
fractional size اندازه کسری
mete :اندازه گرفتن
gauging اندازه گیری
partly تایک اندازه
design size اندازه طرح
doubled اندازه دو برابر
double اندازه دو برابر
circular measure اندازه قوس
gauger اندازه گیر
outsize اندازه غیرمعمولی
circular measure اندازه کمان
graded ruller خط کش اندازه دار
gray scale اندازه خاکستری
formats اندازه شکل
format اندازه شکل
how much چقدر چه اندازه
illmitable بی اندازه حدناپذیر
immeasurableness بزرگی بی اندازه
imside dimension اندازه داخلی
in part تایک اندازه
commensurateness اندازه گیری
doubled up اندازه دو برابر
measurement اندازه گیری
module اندازه گیری
cut to size به اندازه بریدن
cubic measure اندازه فضایی
critical magnitude اندازه بحرانی
admeasure اندازه گرفتن
admeasurement تعیین اندازه
measurements اندازه گیری
dosing اندازه معین
salinity اندازه شوری
stand measure اندازه قانونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com