English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (1 milliseconds)
English Persian
inexorably بی انکه نرم شودیا بلابه کسی گوش دهد
Other Matches
rough handling of a thing گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
to fall on ones knees بیرون افتادن بلابه افتادن
one who انکه
that which انکه
encke انکه
he who انکه
or یا انکه
whoever هر انکه
for one thing یکی انکه
even if ولو انکه
on the one hand <adv.> یکی انکه
imprimis اول انکه
imprlmis نخست انکه
ninthly نهم انکه
on the condition that به شرط انکه
seventhly هفتم انکه
tenthly دهم انکه
for one thing <adv.> یکی انکه
on one side <adv.> یکی انکه
provided مشروط به انکه
before پیش انکه
provided بشرط انکه
that که برای انکه
while حال انکه
in the second place دوم انکه
secondly دوم انکه
inoffensively بی انکه زننده باشد
innocuously بی انکه گزندی رساند
his reputed son died انکه پس اوبشمارمیرفت مرد
his reputed son died انکه مشهوربودپسراوست مرد
harmlessly بی انکه اسیبی رساند
without his knowing it بدون انکه بداند
lastly اخر از همه انکه
frothily بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
out of sigt out of mind از دل برود هر انکه از دیده برفت
irrelatively بی انکه وابستگی داشته باشد
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
ineffectively بی انکه اثری داشته باشد
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
numbly بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
inartistically بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
pointlessly بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
parathesis پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
inefficaciously ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
affirmance افهارسخنی بقیدراستی وقطعیت بی انکه سوگندی بخورند
permanent set حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
profound gangrene یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
equitable mortgage بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
latest event time دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
to die a dry death مردن بدون انکه علت مرگ غرق شدن یاکشته شدن باشد
prior possession تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
push pop stack ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com