Dictiornary-Farsi | بی ترتیبی سیاسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
anarchy	بی ترتیبی سیاسی


Other Matches

serials	دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
serial	دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند
apolitical	دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination	استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
isam	Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
political ties	هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
immunity	مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
political circles	محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics	علم سیاسی امور سیاسی
reestablishment of diplomatic relations	برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
indexed sequential file	پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
politic	سیاسی نماینده سیاسی
isonomy	برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
serial	ترتیبی
irregularity	بی ترتیبی
serials	ترتیبی
disorders	بی ترتیبی
disorder	بی ترتیبی
mismanagement	بی ترتیبی
bewilderment	بی ترتیبی
sequential	ترتیبی
ordinal	ترتیبی
disjointedness	بی ترتیبی
disarrangement	بی ترتیبی
desultorness	بی ترتیبی
heterotaxy	بی ترتیبی
heterotaxis	بی ترتیبی
sequential algorithm	الگوریتم ترتیبی
sequential control	کنترل ترتیبی
ordinal numbers	اعداد ترتیبی
sequence control	کنترل ترتیبی
sequence checking	مقابله ترتیبی
sequential opreation	عمل ترتیبی
sequence check	بررسی ترتیبی
sequential computer	کامپیوتر ترتیبی
serial port	درگاه ترتیبی
sequential circuit	مدار ترتیبی
sequential file	پرونده ترتیبی
sequential list	لیست ترتیبی
sequential logic	منطق ترتیبی
sequential machine	ماشین ترتیبی
sequential file	فایل ترتیبی
sequence structure	ساختار ترتیبی
sequential process	فرایند ترتیبی
sequential processing	پردازش ترتیبی
sequential access	دستیابی ترتیبی
sequential search	جستجوی ترتیبی
serial mouse	ماوس ترتیبی
sequence curcuit	مدار ترتیبی
disorder	بی ترتیبی اشفتگی
ordinal utility	مطلوبیت ترتیبی
ordinal scale	مقیاس ترتیبی
disorders	بی ترتیبی اشفتگی
ordinal position	جایگاه ترتیبی
sequential device	دستگاه ترتیبی
excursively	ازروی بی ترتیبی
serials	ترتیبی جزء بجزء
ordinal data	داده ترتیبی یا وصفی
sequence control structure	ساختار کنترل ترتیبی
ascii sort order	نظم ترتیبی اسکی
serial	ترتیبی جزء بجزء
sequential storage device	دستگاه انباره ترتیبی
sequential data structure	ساختار ترتیبی داده
sequential data set	مجموعه ترتیبی داده
solecism	غلط اصطلاحی بی ترتیبی
sequential access method	روش دستیابی ترتیبی
multisequencing	عملکرد چند ترتیبی
sequential access device	دستگاه با دستیابی ترتیبی
solecisms	غلط اصطلاحی بی ترتیبی
nonesequential computer	کامپیوتر غیر ترتیبی
flowchart	ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
flow diagram	ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
sequential file organization	سازمان دهی ترتیبی فایل
well-ordering theorem	قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
well-ordering principle	اصل خوش ترتیبی [ریاضی]
sequential	مرتب شده به صورت ترتیبی
basic sequential access method	روش دستیابی ترتیبی اساسی
queued sequential access method	روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
indexed sequential access method	روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
ccd	که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
serials	کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
vortex flow	جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
basic indexed sequential acess method	روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
scatter load	بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
random access	توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
serial	کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
qisam	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به بافر می خواند
bsam	Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
queued indexed sequential access method	روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
loads	بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load	بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
serial	فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
qsam	Access QueuedSequential روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده ethod
clustering	مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
serials	فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
intercalated strata	چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
addressing	روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و...
random access	حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
random access	رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
queued	صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queues	صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
queue	صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
sequential access	صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
queueing	صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
edited	ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
charges	که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charge	که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
edit	ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
function key	یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
socio political	سیاسی
politicos	سیاسی
politico	سیاسی
political	سیاسی
diplomatic	سیاسی
serials	حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
qisam	Access IndexedSequential Queued روش دستیابی ترتیبی اندیس دارصف بندی شده ethod
serial	حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
political propaganda	تبلیغات سیاسی
political offence	جرم سیاسی
political mission	ماموریت سیاسی
political mission	هیئت سیاسی
politico social	سیاسی و اجتماعی
political psychology	روانشناسی سیاسی
political rights	حقوق سیاسی
arithmetic , political	اقتصاد سیاسی
refugees	پناهنده سیاسی
refugee	پناهنده سیاسی
political isolation	انزوای سیاسی
demarche	اقدام سیاسی
diplomatic passport	پاسپورت سیاسی
diplomatic privileges	امتیازات سیاسی
diplomatic relations	روابط سیاسی
diplomatic representation	نمایندگی سیاسی
ecclesia	مجلس سیاسی
diplomatic officer	مامور سیاسی
diplomatic mission	هیئت سیاسی
political forces	نیروهای سیاسی
political debate	منازعه سیاسی
diplomatic passport	تذکره سیاسی
diplomatic agent	مامور سیاسی
political debate	بحث سیاسی
diplomatic channels	طرق سیاسی
politico social	سیاسی اجتماعی
asylums	حق پناهندگی سیاسی
political economy	اتصاد سیاسی
political economy	اقتصاد سیاسی
politician	مرد سیاسی
politicians	مرد سیاسی
terrorist	ادمکش سیاسی
terrorists	ادمکش سیاسی
politics	اصول سیاسی
diplomatic immunity	مصونیت سیاسی
envoyship	نمایندگان سیاسی
asylum	حق پناهندگی سیاسی
couriers	پیک سیاسی
courier	پیک سیاسی
sociopolitical	اجتماعی- سیاسی
state criminals	مقصرین سیاسی
state criminals	مجرمین سیاسی
envoys	فرستاده سیاسی
envoy	فرستاده سیاسی
talk politics	گفتگوی سیاسی
politically	از لحاظ سیاسی
public life	زندگی سیاسی
current affairs	رویدادهایاجتماعی و سیاسی
politic	زندانی سیاسی
prisoners of state	محبوسین سیاسی
political matters	مسائل سیاسی
Political opponents .	مخالفین سیاسی
escapism	انزوای سیاسی
hatchet man <idiom>	کارهای سیاسی
prisoners of state	زندانیان سیاسی
political offences	جرائم سیاسی
politicking	فعالیت سیاسی
terrors	ادمکشی سیاسی
diplomatic corps	هیات سیاسی
terror	ادمکشی سیاسی
state prisoners	زندانیان سیاسی
political science	علوم سیاسی
state prisoners	محبوسین سیاسی
junto	دسته بندی سیاسی
isopolity	برابری در حقوق سیاسی
political instability	تزلزل یا نا استواری سیاسی
politico military	امور سیاسی نظامی
politico military	عملیات سیاسی نظامی
isonomy	تساوی سیاسی و حقوقی
politically involved	از لحاظ سیاسی پرتحرک
rupture of diplomatic relations	قطع روابط سیاسی
neutral state	حالت بی طرفی سیاسی
politically active	از لحاظ سیاسی پرتحرک
to talk politics	گفتگوی سیاسی کردن
titular charge daffaires	متصدی شغل سیاسی
stateman	مرد سیاسی زمامدار
Religious (political) fanaticism	تعصبات مذهبی ( سیاسی )
non political offence	جرم غیر سیاسی
neutralism	حفظ بی طرفی سیاسی
roorbach	اتهامات کذب سیاسی
roorback	اتهامات کذب سیاسی
politick	جنبه سیاسی دادن به
diplomatic bady	هیات سیاسی نمایندگان