English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (16 milliseconds)
English Persian
stable بی حرکت یا بی تغییر
stables بی حرکت یا بی تغییر
Search result with all words
byte حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bytes حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
gibes تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibe تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibed تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibing تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
shifting حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
manipulate حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
manipulated حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
manipulates حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
change of edge تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
countermarch تغییر جهت حرکت ارتش
end around تغییر حرکت بازیگر از گوش به گوش دیگر
ground loop تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
Other Matches
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
mutations تغییر
variation تغییر
dachi تغییر پا
changeless بی تغییر
mutation تغییر
variations تغییر
stationary بی تغییر
innovations تغییر
innovation تغییر
shunting تغییر خط
commutation تغییر
fluctuation تغییر
conversions تغییر
amendment تغییر
changing تغییر
alteration تغییر
changed تغییر
amendments تغییر
vicissitude تغییر
conversion تغییر
change تغییر
changes تغییر
alternation تغییر
modification تغییر
misalignment تغییر
mutated تغییر دادن
modifying تغییر دادن
conversion تغییر مذهب
deformation تغییر شکل
turnabouts تغییر موضع
turnabouts تغییر عقیده
demand shift تغییر تقاضا
immutability تغییر ناپذیری
versatility قابلیت تغییر
moveable قابل تغییر
mutate تغییر دادن
inalterability تغییر ناپذیری
deed poll تغییر نام
inalterable تغییر ناپذیر
realigning تغییر دادن
modify تغییر دادن
current displacement تغییر جریان
covariation تغییر همگام
varies تغییر کردن
load variation تغییر بار
heterophonia تغییر صدا
realign تغییر دادن
vary تغییر کردن
transforms تغییر شکل
transforming تغییر شکل
transformed تغییر شکل
transform تغییر شکل
convertibility توانایی تغییر
realigned تغییر دادن
change [in something] [from something] تغییر [در یا از چیزی]
conversions تغییر مذهب
turnabout تغییر موضع
fluctuate تغییر مداوم
fluctuated تغییر مداوم
fluctuates تغییر مداوم
modifies تغییر دادن
turnabout تغییر عقیده
vicissitudes of time تغییر اوضاع
voltage variation تغییر ولتاژها
realigns تغییر دادن
left shift تغییر مکان به چپ
lour اخم تغییر
design change تغییر طرح
shifts تغییر دادن
unchangeable تغییر ناپذیر
variable تغییر پذیر
variables تغییر پذیر
ireversible تغییر ناپذیر
modifier تغییر دهنده
weather تغییر فصل
weathered تغییر فصل
weathers تغییر فصل
invariant تغییر ناپذیر
upheavals تغییر فاحش
upheaval تغییر فاحش
modifiers تغییر دهنده
variation coefficient ضریب تغییر
variation theorem قضیه تغییر
effable قابل تغییر
shift تغییر مکان
shifts تغییر مکان
kainotophobia تغییر هراسی
shifted تغییر جهت
kainophobia تغییر هراسی
vacillatory تغییر پذیر
flexility قابلیت تغییر
frequency change تغییر بسامد
shifted تغییر دادن
shifted تغییر مکان
shift تغییر جهت
shift تغییر دادن
shifts تغییر جهت
invariance تغییر ناپذیری
displeacement of water تغییر مکان اب
altering تغییر یافتن
altered تغییر دادن
altered تغییر یافتن
transmutative قابل تغییر
alter تغییر دادن
alter تغییر یافتن
dimensional change تغییر اندازه
amending تغییر دادن
kaleidoscopes تغییر پذیربودن
amended تغییر دادن
kaleidoscope تغییر پذیربودن
amend تغییر دادن
transiguration تغییر شکل
transformative قابل تغییر
mutating تغییر دادن
to undergo a change تغییر یافتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com