Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
derelict
بی سرپرست کشتی متروکه
Other Matches
square toed
متروکه
disuse
متروکه
derelict
متروکه
obsolete
متروکه
self abandoned
متروکه
frustrated cargo
کالای متروکه
waif
مال متروکه
superannuate
متروکه دانستن
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
guideless
بی سرپرست
supervisors
سرپرست
supervisor
سرپرست
tutelar
سرپرست
guardian
سرپرست
caretaker
سرپرست
caretakers
سرپرست
superintendent
سرپرست
warden
سرپرست
guardians
سرپرست
symposiarch
سرپرست
superintendents
سرپرست
attendant
سرپرست
attendants
سرپرست
skippers
سرپرست
directors
سرپرست
director
سرپرست
leaders
سرپرست
sponsoring
سرپرست
warden
سرپرست
mandatory
سرپرست
sponsor
سرپرست
leader
سرپرست
sponsors
سرپرست
skippering
سرپرست
skippered
سرپرست
wardens
سرپرست
skipper
سرپرست
lead through
تعویض سرپرست
leader of the negotiations
سرپرست مذاکرات
custodians
مسئول سرپرست
chief negotiator
سرپرست مذاکرات
scoutmasters
سرپرست پیشاهنگان
overseers
نافر سرپرست
headman
پیشوا سرپرست
protectors
حامی سرپرست
sponsored
حامی سرپرست
officiant
کشیش سرپرست
negotiator
سرپرست مذاکرات
headmen
پیشوا سرپرست
archon
افسر سرپرست
matron
سرپرست کودکان
scoutmaster
سرپرست پیشاهنگان
protector
حامی سرپرست
maverick
ادم بی سرپرست
custodian
مسئول سرپرست
husbandman
سرپرست خانه
hierarch
شیخ سرپرست
mavericks
ادم بی سرپرست
network administrator
سرپرست شبکه
drop master
سرپرست پرش
overseer
نافر سرپرست
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
returning officer
سرپرست انتخابات برزن
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
liquidator
سرپرست تسویه حساب
liquidators
سرپرست تسویه حساب
tutelary
دارای قیم یا سرپرست
jumpmaster
مربی یا سرپرست چتربازان
truck master
مامور یا سرپرست چندکامیون
svc
فراخوانی نافر یا سرپرست
directors
سرپرست تیم بولینگ
director
سرپرست تیم بولینگ
returning officers
سرپرست انتخابات برزن
superintendent registrar
سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
chief programmer team
سرپرست یک تیم برنامه نویسی
master of
سرپرست گروه شکار روباه
straw boss
[سرپرست فاقد اختیارات کافی]
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
paddock judge
داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
receivers
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
mandatory power
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
by water
با کشتی
carinae
کشتی
carina
کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
deck
پل کشتی
decks
پل کشتی
afloat
در کشتی
bilge
اب ته کشتی
on shipboard
در کشتی
on the sea
در کشتی
on the water
در کشتی
foreship
سر کشتی
sail ho!
کشتی !کشتی !
ark
کشتی
flattest
پل کشتی
flat
پل کشتی
on board a ship
در کشتی
wrestling
کشتی
collier
کشتی
vessels
کشتی
catch
کشتی کج
vessel
کشتی
puppis
کشتی دم
ships
کشتی
hulk
کشتی
board
کشتی
aft
در پس کشتی
ship haven
یک کش کشتی
ship
کشتی
bottom
کشتی
hulks
کشتی
bottoms
کشتی
argo
کشتی
decked
پل کشتی
boarded
کشتی
shipbuilding
کشتی سازی
strands
به گل نشستن کشتی
sea anchor
لنگر کشتی
shipowner
صاحب کشتی
ship building
کشتی سازی
strand
به گل نشستن کشتی
shipmaster
رئیس کشتی
shipowner
مالک کشتی
wrecked
کشتی شکسته
privateer
کشتی مسلح
seaway
مسیر کشتی
sea fight
جنگ کشتی ها
shipwreck
کشتی شکستگی
shipper
مسافر کشتی
sea gauge
اب نشین کشتی
shipper
محموله کشتی
wrestling
کشتی گیری
shipside
کنار کشتی
ship handling
مانور با کشتی
dock
تعمیرگاه کشتی
docked
تعمیرگاه کشتی
rhumb
خط سیر کشتی
tonnage
فرفیت کشتی
docks
تعمیرگاه کشتی
berth
خوابگاه کشتی
bulkhead
تیغه در کشتی
ship propeller
پروانه کشتی
tricks
فن و بندهای کشتی
fob
تحویل کشتی
bosuns
افسر کشتی
berthed
خوابگاه کشتی
ship papers
اسناد کشتی
bo's'n
افسر کشتی
bosun
افسر کشتی
cargoes
محموله کشتی
cargo
محموله کشتی
berthing
خوابگاه کشتی
shipload
بار کشتی
double-decker
کشتی دوعرشهای
double-deckers
کشتی دوعرشهای
shipboard
صحنه کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com