English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English Persian
electron theory تئوری الکترونی
Other Matches
electron multiplier چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
theories تئوری
theory تئوری
theoretical تئوری
thebe تئوری
switching theory تئوری سوئیچینگ
decision theory تئوری تصمیم
communication theory تئوری مخابرات
quantum theory تئوری کوانتوم
poisson theory تئوری پویسن
energy theorem تئوری انرژی
theory of fault تئوری تقصیر
heam yoei vooly تئوری قدرت
graph theory تئوری گراف
game theory تئوری بازی
field theory تئوری میدان ها
set theory تئوری مجموعه ها
theoretical gravity گرانش تئوری
theorizer تئوری باف
two person zero sum game در تئوری بازیها
a priori تئوری و نظری
labor theory of value تئوری ارزش کار
theoretician ویژه گردر تئوری
theoreticians ویژه گردر تئوری
pure strategy استراتژی مطلق در تئوری بازیها
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
tangent modules theory تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
So much for theory! <idiom> به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
zero sum game بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
conical flow تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
electron wave موج الکترونی
electron tube لامپ الکترونی
electronic current جریان الکترونی
electron theory نظریه الکترونی
electron telescope تلسکوپ الکترونی
electron shower رگبار الکترونی
electron sheath پوسته الکترونی
electron ray اشعه الکترونی
electron physics فیزیک الکترونی
electron particle ذره الکترونی
electronic flash فلاش الکترونی
electronic density چگالی الکترونی
electronic excitation تحریک الکترونی
one electron atom اتم تک الکترونی
electronic tuning تنظیم الکترونی
electronic transition جهش الکترونی
electronic switch سوئیچ الکترونی
electronic structure ساختار الکترونی
electronic rectifier یکسوساز الکترونی
electronic rectifier یکسوکننده الکترونی
electronic radiation تشعشع الکترونی
electronic microscope میکروسکوپ الکترونی
electronic formula فرمول الکترونی
gun تفنگ الکترونی
electron avalanche بهمن الکترونی
electron coupling تزویج الکترونی
electron coupling پیوست الکترونی
electron could ابر الکترونی
electron configuration ارایش الکترونی
electron cloud ابر الکترونی
electron cascade ابشار الکترونی
electron capture جاذبه الکترونی
electron capture ربایش الکترونی
electron camera دوربین الکترونی
electron bombardment بمباران الکترونی
tubes لامپ الکترونی
computer حسابگر الکترونی
computers حسابگر الکترونی
guns تفنگ الکترونی
electron beam اشعه الکترونی
barrier layer بند الکترونی
electron beam پرتوی الکترونی
electron current جریان الکترونی
electron lens لنز الکترونی
electron microscope میکروسکوپ الکترونی
electron lens عدسی الکترونی
electron hole حفره الکترونی
electron microscope میکروسکپ الکترونی
tube لامپ الکترونی
electron gun تفنگ الکترونی
electron density چگالی الکترونی
electron diffraction پراش الکترونی
electron cutting برش الکترونی
electron mirror اینه الکترونی
electron flow جریان الکترونی
electron gas گاز الکترونی
atomic theory فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
electron beam generator مولد اشعه الکترونی
depletion layer capacitance فرفیت بند الکترونی
electron beam cutting برش با اشعه الکترونی
phosphor معمولا اشعه الکترونی
density of an electron beam چگالی اشعه الکترونی
barrier layer capacitance فرفیت بند الکترونی
electron microscope ذره بین الکترونی
electron disintegration فرو ریزش الکترونی
eniac ماشین حساب الکترونی
forbidden transition جهش الکترونی ممنوع
gas filled valve لامپ الکترونی گازی
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
welding by electron beam جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam welding جوشکاری با اشعه الکترونی
electronic lens عدسی یا لنز الکترونی
multidentate atom اتم چند الکترونی
get a fix on something <idiom> نامه الکترونی دریافت کردن
beam current at a specified point شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
thermoelectron الکترونی که در اثر گرماصادر شود
electron beam deflection system سیستم شکست پرتو الکترونی
output circuit مدار خروجی لامپ الکترونی
octal glass type tube لامپ الکترونی هشت پایهای
input circuit مدار ورودی لامپ الکترونی
electron beam focusing تمرکز دهی اشعه الکترونی
mu فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
bread-boards لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
sferics دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
electron gun بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
beams دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bread-board لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
synchrotron دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
electron beam recording ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
electronic میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
saddle point منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
quantize با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
electronics شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
guns منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
gun منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com