English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
game theory تئوری بازی
Search result with all words
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
zero sum game بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
Other Matches
thebe تئوری
theory تئوری
theories تئوری
theoretical تئوری
energy theorem تئوری انرژی
electron theory تئوری الکترونی
communication theory تئوری مخابرات
decision theory تئوری تصمیم
set theory تئوری مجموعه ها
poisson theory تئوری پویسن
theoretical gravity گرانش تئوری
theorizer تئوری باف
quantum theory تئوری کوانتوم
heam yoei vooly تئوری قدرت
two person zero sum game در تئوری بازیها
field theory تئوری میدان ها
graph theory تئوری گراف
switching theory تئوری سوئیچینگ
a priori تئوری و نظری
theory of fault تئوری تقصیر
labor theory of value تئوری ارزش کار
theoreticians ویژه گردر تئوری
theoretician ویژه گردر تئوری
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
So much for theory! <idiom> به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
pure strategy استراتژی مطلق در تئوری بازیها
tangent modules theory تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
conical flow تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
atomic theory فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
saddle point منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
quantize با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
grey hound سگ بازی
gaming بازی
plays بازی
sportiveŠetc بازی کن
dibasic دو بازی
solitaires تک بازی
falconine بازی
solitaire تک بازی
fun بازی
game بازی
action بازی
actions بازی
played بازی
watermanship اب بازی
basic بازی
slackness بازی
hopscotch بازی لی لی
basics بازی
play بازی
clearance بازی
home بازی
openness بازی
partie بازی
patulousness بازی
plain dealing بازی
homes بازی
playing بازی
twiddles بازی کردن
holdout خودداری از بازی
sharp practice حقه بازی
cogs حقه بازی
play-acting بازی کردن
twiddled بازی کردن
cog حقه بازی
party politics حزب بازی
twiddling بازی کردن
play-act بازی کردن
cage بازی بسکتبال
hustling بازی هشیارانه
play-acted تو بازی رفتن
hustles بازی هشیارانه
hustled بازی هشیارانه
play-acted بازی کردن
holdouts خودداری از بازی
jiggery-pokery حقه بازی
hustle بازی هشیارانه
rugby بازی رگبی
factionalism فرقه بازی
skates بازی تهاجمی
polo چوگان بازی
video game بازی دیدنی
video games بازی دیدنی
football بازی فوتبال
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
rinks یخ بازی کردن
rinks میدان یخ بازی
hawking قوش بازی
swordplay فن شمشیر بازی
rink یخ بازی کردن
rink میدان یخ بازی
to keep score بازی رانگاهداشتن
skated بازی تهاجمی
play-acting تو بازی رفتن
twiddle بازی کردن
play-acts بازی کردن
power game بازی قدرتی
power games بازی قدرتی
stanza بخشی از بازی
stanzas بخشی از بازی
skiing اسکی بازی
play-acts تو بازی رفتن
to make a goal یک بازی بردن
footballs بازی فوتبال
skate بازی تهاجمی
chicanery حیله بازی
fireworks اتش بازی
plaything اسباب بازی
speculation سفته بازی
full-time 09 دقیقه بازی
charade نوعی بازی
hanky-panky حقه بازی
hanky-panky روباه بازی
double بازی دوبل
whoredom فاحشه بازی
doubled بازی دوبل
doubled up بازی دوبل
playthings اسباب بازی
playfully با خنده و بازی
pantomimes لال بازی
bonfire اتش بازی
bonfires اتش بازی
firework آتش بازی
paperwork کاغذ بازی
skating اسکیت بازی
gaming قمار بازی
war game بازی جنگ
wargaming بازی جنگ
monkey business کچلک بازی
paraphrase بازی با الفاظ
pantomime لال بازی
fencing ششمشیر بازی
wordplay بازی با لغات
Frisbee بازی با فریزبی
footballers فوتبال بازی کن
trick شعبده بازی
footballer فوتبال بازی کن
tricked شعبده بازی
tricking شعبده بازی
sporting بازی دوست
Frisbees بازی با فریزبی
tooth clearance بازی دندانه
handout نوبت بازی
handouts نوبت بازی
golfing بازی گلف
child's play بازی کودکان
chicaneries حیله بازی
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
trickiness حقه بازی
fences شمشیر بازی
fence شمشیر بازی
play-act تو بازی رفتن
child's play بچه بازی
bandied چوگان بازی کچ
bandies چوگان بازی کچ
bandy چوگان بازی کچ
bandying چوگان بازی کچ
trapze بند بازی
gimmickry حقه بازی
three knights' game بازی سه اسب
ropery طناب بازی
hard game بازی دشوار
knuckle bone قاب بازی
harlepuinade حقه بازی
headhunting خشونت در بازی
headwork با سر بازی کردن
hocus pocus حقه بازی
hocus pocus ورودحقه بازی
quackery حقه بازی
hopscotch بازی اکرودوکر
pyrotechny فن اتش بازی
indirection دغل بازی
ingenuousness راست بازی
inning یک دوره بازی
pyrotechnic display اتش بازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com