Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
English
Persian
summer is in
تابستان رسید
Other Matches
to pay against receipt
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
summery
تابستان
summer
تابستان
summers
تابستان
summertime
تابستان
midsummer
نیمه تابستان
midsummer
چله تابستان
summer time
فصل تابستان
aestivation
تابستان گذرانی
canicule
چله تابستان
estivation
تابستان خوابی
estivation
تابستان گذرانی
full summer
عین تابستان
full summer
چله تابستان
summertime
هنگام تابستان
high summer
وسط تابستان
summer ide
فصل تابستان
aestivate
تابستان را گذراندن
With the onset of summer.
.با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summery
شبیه تابستان تابستانی
summers
چراندن تابستان را بسر بردن
summer
چراندن تابستان را بسر بردن
sike
نهری که در تابستان خشک شود
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer .
امسال تابستان می رویم کنار دریا
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
dog days
چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
Tourists have stayed away in droves this summer.
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
They must hunger in frost, that will not work in heat.
<proverb>
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
due date
سر رسید
receipts
رسید
when it came to a push
رسید
receipt
رسید
quittance
رسید
maturity
سر رسید
receipt statement
رسید
aestivate
رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
It occurred to me.
به فکرم رسید.
It came home to me.
به فکرم رسید.
hand receipt
رسید دستی
chitty
یادداشت-رسید
It's over.
به پایان رسید.
it crossed my mind
بنظرم رسید
scrip
رسید موقتی
the post has come
پست رسید
quittance
رسید مفاصا
to fall due
سر رسید شدن
official receipt
رسید رسمی
to a receipt
رسید گرفتن
warehouse receipt
رسید انبار
world came that
خبر رسید که
receipt
قبض رسید
It crossed my mind.
به فکرم رسید.
binder
رسید بیعانه
matured
سر رسید شده
What time do we arrive?
کی خواهیم رسید؟
binders
رسید بیعانه
receipts
قبض رسید
vouchers
قبض رسید
certificate of receipt
گواهی رسید
voucher
قبض رسید
It crossed my mind.
به نظرم رسید.
dock receipt
رسید لنگرگاه
debit note
رسید بدهکار
dock warrant
رسید لنگرگاه
It came home to me.
به نظرم رسید.
It occurred to me.
به نظرم رسید.
receipt
دریافت رسید دادن
He was sick to death . He was fed up to the back teeth .
جانش به لب آمد ( رسید )
receipt
رسید پیام دریافت شد
We just received word that . . .
هم اکنون اطلاع رسید که …
At this point of the conversation.
صحبت که به اینجا رسید
the hour has struck
موقع بحران رسید
railway receipt
رسید راه اهن
data freight receipt
رسید اماری حمل
At that point
[stage]
, ...
وقتی که موقعش رسید...
clean receipt
رسید بی قید و شرط
appropriation receipt
رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation receipt
رسید سپرده قانونی
air mail receipt
رسید پست هوایی
receipts
دریافت رسید دادن
acknowledgments
اعلام وصول رسید
acknowledgements
اعلام وصول رسید
acknowledgement
اعلام وصول رسید
receipts
رسید پیام دریافت شد
data fright receipt
رسید اماری حمل
mate's receipt
رسید معاون ناخدا
point of intersection
نقطه بهم رسید
it was signed by his majesty the shah
به توشیح همایونی رسید
it received royal assent
به توشیح ملوکانه رسید
i am through with my work
کارم به پایان رسید
i am in receipt of your letter
نامه شما به من رسید
he was overtake by a storm
طوفانی باودر رسید
dock warrant
رسید انبار بارانداز
he thought out a plan
فکری بنظرش رسید
mate's receipt
رسید کاپیتان کشتی
found shipment
کالای بدون بارنامه یا رسید
now and then a guest w come
گاه گاهی میهمانی می رسید
offenders will be punished
متخلفین بکیفر خواهند رسید
forwarder's receipt
رسید متصدی حمل و نقل
It changed hands a few times before I got it.
چند دست گشت تا به من رسید
The train was 10 minutes late.
قطار 10 دقیقه دیر رسید
I heard a sound .
صدائی به گوشم خورد( رسید )
The negotiations were successful ( inconclusive ) .
مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
He arrived in the nick of time .
درست به موقع رسید ( سر بزنگاه )
The train came in on time .
قطار به موقع رسید ( سروقت )
the bill is overdraw
سر رسید برات منقضی شده است
the bill will mature to morrow
سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
The project was terminated as of July 1.
پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
bill falls due on
تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
A solution suddenly proffered itself.
ناگهان راه حلی به نظر رسید.
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
deferred liability
بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
Luchily for me the train was late.
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
he muddled through
بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
process
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
processes
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.
حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
to bite the bullet
<idiom>
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
clearing a bill
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
freiht all kinds
رسید اماری حمل انواع هزینه حمل
It wI'll eventually pay off.
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
statute of fraud
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
he inherited a large fortune
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
wilco
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com