Dictiornary-Farsi | تابش افتاب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (9 milliseconds)

English	Persian
sunshine	تابش افتاب
solarization	تابش افتاب


Search result with all words

sunlight	تابش افتاب انعکاس نور خورشید
airglow	روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
Other Matches

solarium	اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums	اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph	گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
glow	تابش
glinted	تابش
fulgency	تابش
erythema	تابش
total radiation	تابش کل
eradiation	تابش
emission	تابش
glitters	تابش
radioactivity	تابش
glint	تابش
phosphorogenic	تابش زا
isodose	هم تابش
glowed	تابش
glints	تابش
glinting	تابش
glows	تابش
shine	تابش
radiation of heat	تابش
shines	تابش
radiational	تابش
brilliance	تابش
irradiation	تابش
lustre	تابش
glittered	تابش
glitter	تابش
radiation	تابش
emissions	تابش
coruscation	تابش
effulge	تابش
effulgence	تابش
subsolar	در فل افتاب
photosphere	افتاب
queen's weather	افتاب
patent to the sun	افتاب رو
sunless	بی افتاب
dislocate	افتاب
dislocates	افتاب
dislocating	افتاب
sunshine	افتاب
suns	افتاب
sun	افتاب
sunned	افتاب
sunnier	افتاب رو
sunniest	افتاب رو
sunning	افتاب
sunny	افتاب رو
spectrum	گستره تابش
irradiance	درخشندگی تابش
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
exciting radiation	تابش برانگیزاننده
black light	تابش فرابنفش
irradiancy	درخشندگی تابش
cosmic radiation	تابش کیهانی
bolometri	تابش سنجی
emissivity	تابش نسبی
energy radiation	تابش انرژی
background radiation	تابش زمینه
annihilation radiation	تابش نابودی
irradiation	تابش دهی
primary cosmic rays	تابش کیهانی
angle of incidence	زاویه تابش
cosmic rays	تابش کیهانی
candescent	تابش یاگرما
shines	فروغ تابش
angle of reflection	زاویه تابش
shine	فروغ تابش
incidence angle	زاویه تابش
incidence plane	صفحه تابش
plane of incidence	صفحه تابش
anneal	پخت تابش
heat radiation	تابش گرما
soaking	تابش متعادل
radiation laws	قوانین تابش
radiation loss	گمگشتگی تابش
radiation pattern	الگوی تابش
radiometer	تابش سنج
visible radiation	تابش مرئی
ultraviolet radiation	تابش فرابنفش
irradiating	تابش دادن
wave radiation	تابش موج
soft radiation	تابش نرم
fluorescence	تابش ماهتابی
thermal radiation	تابش حرارتی
flash	تابش انی
flashed	تابش انی
flashes	تابش انی
thermal emission	تابش حرارتی
irradiate	تابش دادن
irradiated	تابش دادن
polarized radiation	تابش قطبیده
radiant intensity	شدت تابش
radiation constants	ثابتهای تابش
radiation field	میدان تابش
radiation density	تراکم تابش
radiation efficiency	راندمان تابش
lustreer	تابش فروزندگی
irradiates	تابش دادن
radiation hazard	گزند تابش
radiation intensity	شدت تابش
sheen	تابش برق
sunup	طلوع افتاب
sunstruck	افتاب زده
vizor	افتاب گردان
sunshiny	افتاب گیر
sunshine recorder	افتاب سنج
giant circle	افتاب شکسته
german giant swing	افتاب شکسته
sunward	سوی افتاب
dry in the sun	خشکاندن در افتاب
weather beaten	افتاب زده
visorless	بی افتاب گردان
eclipse of sun	افتاب گرفتگی
visard	افتاب گردان
turnsole	گل افتاب گردان
sunlike	مانند افتاب
sunbath	حمام افتاب
giant swing	افتاب یا مهتاب
solarism	افسانههای افتاب
heliosis	افتاب زدگی
heliotherapy	معالجه با افتاب
heliotrope	گل افتاب پرست
heliotrope	افتاب گرای
heliotropism	افتاب گرایی
roman candle	افتاب مهتاب
sun burn	افتاب زدگی
p of the sun	نیش افتاب
p of the sun	طلوع افتاب
patent to the sun	افتاب گیر
sun beam	پرتو افتاب
sun dried	در افتاب خشکانیده
girasol	گل افتاب پرست
girasole	گل افتاب پرست
sunbaked	افتاب پخته
helianthemum	چرخ افتاب
helianthemum	افتاب چرخ
helianthus	گل افتاب گردان
sun worship	افتاب پرستی
heliograph	افتاب نگار
heliolatrous	افتاب پرست
heliologist	افتاب شناس
heliophilous	افتاب دوست
sun struck	افتاب زده
sunshade	افتاب گردان
sunstroke	افتاب زدگی
basks	افتاب خوردن
sunburn	افتاب زدگی
basking	افتاب خوردن
sunflower	گل افتاب گردان
basked	افتاب خوردن
sundial	شاخص افتاب
sundials	شاخص افتاب
bask	افتاب خوردن
dawn	طلوع افتاب
sunflowers	گل افتاب گردان
streamers	تیغ افتاب
sunshades	افتاب گردان
daisies	گل افتاب گردان
daisy	گل افتاب گردان
sunrise	طلوع افتاب
dawns	طلوع افتاب
dawning	طلوع افتاب
sunrises	طلوع افتاب
dawned	طلوع افتاب
streamer	تیغ افتاب
sunbeams	تیغ افتاب
visor	افتاب گردان
sunsets	غروب افتاب
sunshine	نور افتاب
sunbeam	تیغ افتاب
sunbeam	پرتو افتاب
broiling sun	افتاب سوزان
sun worshipper	افتاب پرست
chamaeleon	افتاب پرست
chamaeleontis	افتاب پرست
sunbeams	پرتو افتاب
visors	افتاب گردان
cockshut	غروب افتاب
sunlight	نور افتاب
net radiation factor	ضریب تابش خالص
flames	مشتعل شدن تابش
kirchhoff radiation law	قانون تابش کیرشهف
glow	التهاب تابش گداختگی
opalescence	تابش قوس و قزحی
glowed	التهاب تابش گداختگی
planck's radiation law	قانون تابش پلانک
flame	مشتعل شدن تابش
blackbody radiation	تابش جسم سیاه
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
radiation of heat	انتقال گرمابوسیله تابش
glows	التهاب تابش گداختگی
ionizing radiation	تابش یون ساز
ionizing radiation	تابش یونیزه کننده
bolometric magnitude	قدر تابش سنجی
near ultraviolet radiation	تابش فرابنفش نزدیک
basked	حمام افتاب گرفتن