English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
Search result with all words
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
Other Matches
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeat تکرار کردن تکرار شدن
repeats تکرار کردن تکرار شدن
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
rehearsal تکرار
recidivism تکرار
rehearsals تکرار
reiteration تکرار
renewals تکرار
renewal تکرار
frequentness تکرار
epanalepsis تکرار
frequence تکرار
frequentation تکرار
tautology تکرار
ingemination تکرار
iterance تکرار
iteration تکرار
practising تکرار
practises تکرار
tautologies تکرار
practicing تکرار
many times <adv.> به تکرار
recapitulation تکرار
repetitions تکرار
frequencies تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
frequency تکرار
repetition تکرار
recapitulations تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
often <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
practise تکرار
reduplication تکرار
repeat تکرار
practice تکرار
duplication تکرار
replication تکرار
repeats تکرار
repeats تکرار تجدید
repeats تکرار کنید
replicated تکرار کردن
replicates تکرار کردن
renewing تکرار کردن
replicating تکرار کردن
recurred تکرار شدن
repeats تکرار کردن
repetition باز گو تکرار
repeat تکرار کنید
repeat تکرار تجدید
replicate تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
frequent تکرار شونده
reiterating تکرار کردن
renew تکرار کردن
frequenting تکرار شونده
reiterate تکرار کردن
frequents تکرار شونده
renews تکرار کردن
repeat تکرار کردن
reiterates تکرار کردن
repetitions باز گو تکرار
frequented تکرار شونده
recurs تکرار شدن
to repeat oneself تکرار شدن
repeatability قابلیت تکرار
typematic key کلید تکرار
repeat key کلید تکرار
repeat counter شمارنده تکرار
recidivism تکرار جرم
uses تکرار ممارست
pulse repetition تکرار ضربان
repeatable قابل تکرار
repeater تکرار کننده
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
tautologic بیهوده تکرار کن
reptition compulstion وسواس تکرار
replication پاسخگویی تکرار
repetitous تکرار کننده
repetition of position تکرار وضعیت
repetition of an act تکرار کاری
repetition instruction دستورالعمل تکرار
pulse repetition تکرار تپش
repetition instruction دستوالعمل تکرار
pleonasm تکرار بیمورد
rehearsals تکرار مجدد
ibidem تکرار میشود
frequency of vibration تکرار ارتعاش
use تکرار ممارست
circular frequency تکرار دورانی
recur تکرار شدن
auto repeat خود تکرار
rehearsal تکرار عملیات
rehearsal تکرار مجدد
rehearsals تکرار عملیات
ingeminate تکرار کردن
iterable تکرار کردنی
palilogy تکرار تاکیدی
merism تکرار متشابهات
iterative تکرار شده
iterative تکرار کننده
iterate تکرار کردن
iterant تکرار کننده
spaced repetition تکرار فاصله دار
recapitulation تکرار رشدو نمو
recapitulations تکرار رشدو نمو
recapitulation تکرار رئوس مطالب
recapitulations تکرار رئوس مطالب
to make repeat وادار به تکرار کردن
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
duplication check مقابله از راه تکرار
ingeminate تکرار و تاکید کردن
overeun error خطای تکرار شده
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
recurring costs هزینههای تکرار شونده
reduplicate تکرار کردن دوچندان
regenerative repeater تکرار کننده باززا
repeat action key کلید تکرار عمل
polysyndeton تکرار حرف ربط
autorepeat key کلید تکرار خودکار
recidivist تکرار کننده جرم
recidivists عامل تکرار جرم
recidivist عامل تکرار جرم
recidivists تکرار کننده جرم
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
repeats مکرر کردن تکرار شدن
repeat مکرر کردن تکرار شدن
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
looped برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
raise a fuss <idiom> قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
looped ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loops ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
cycles تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com