Total search result: 202 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
|
|
Other Matches |
|
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
NOT function |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
denials |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
denial |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
neither nor function |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
OR function |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
coincidence function |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
and |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
joins |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
joined |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
join |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
union |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
unions |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
NOR function = |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند |
joint denial |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد |
disjunction |
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند |
alternation |
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند |
anti- |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
intersections |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
meet |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
meets |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
intersection |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
equivalence |
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
fallacy of composition |
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند |
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . |
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد. |
conjunction |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
conjunctions |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
identity |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
identities |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
one element |
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد |
quiescent |
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد |
true false questions |
پرسشهای درست- نادرست |
boolean operation |
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست |
boolean operation |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
boolean algebra |
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست |
algebra |
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند |
anti- |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی |
drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
logic |
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست |
verifying |
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است |
verify |
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است |
verifies |
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است |
verified |
بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است |
rool crush |
اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.] |
jacks |
ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد |
jack |
ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد |
paradoxically |
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد |
paradoxicality |
چگونگی سخنی که درفاهرمهمل ودرمعنی درست باشد |
melodramatist |
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد |
king's peg |
نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد |
voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
threads |
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد. |
gigo |
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود |
thread |
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد. |
figures |
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد |
figure |
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد |
green bice |
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد |
figuring |
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد |
cable suspension bridge |
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد |
interfaces |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
interface |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد |
input |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
inputted |
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی |
adc |
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد |
fudged |
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ |
fudging |
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ |
fudge |
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ |
fudges |
غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ |
map |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
maps |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
pooler |
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
khalyk |
قالیچه خالیک [یا چالیک] [که از دست بافته های ترکمن ها بوده و بصورت حرف یو شکل یا مستطیل شکل می باشد و جهت آویزان کردن در ورودی چادرها و یا روانداز اسب و شتر استفاده می شود.] |
input function |
تابع سیگنال ورودی |
cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
adders |
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی |
adder |
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
hash |
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها |
hash |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
list |
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد |
input preamplifier |
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی |
assertion |
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود |
false |
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست |
deterministic |
نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد |
implication |
آنگاه تابع And این دو نیز درست است |
implications |
آنگاه تابع And این دو نیز درست است |
inclusion |
آنگاه تابع And این دو نیز درست است |
compound |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounds |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounded |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
demand |
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد |
demanded |
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد |
demands |
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
false |
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد |
ostensible |
شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد |
tempers |
درست ساختن درست خمیر کردن |
temper |
درست ساختن درست خمیر کردن |
tempered |
درست ساختن درست خمیر کردن |
prosyllogism |
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد |
identity |
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند |
identities |
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند |
permanent |
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
permanent |
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
initialing |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
initialled |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
initialling |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
initials |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
initial |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
initialed |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
approach channel |
کانال ورودی- نهر ورودی |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
chain |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
chains |
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد |
a closed mouth catches no flies <proverb> |
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد |
judiciousness |
قضاوت درست تشخیص درست |
moored mine |
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
musical chairs |
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است |
hottest |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hotter |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hot |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
be the spitting image of someone <idiom> |
درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن] |
clamper |
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود |
routine |
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند |
idealism |
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد |
routinely |
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند |
routines |
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند |
escutcheon |
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار |
coincidence function |
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
hotbeds |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
hotbed |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
arm |
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال |
imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
misrepresentation |
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس |
retrain |
ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد |
interventions |
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد |
intervention |
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد |
dense index |
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده |
input |
توان ورودی ورودی |
inputted |
توان ورودی ورودی |
open back |
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.] |
graphics |
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
no drop image |
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.] |
subroutine |
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد |
laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
phony |
نادرست |
crooked |
نادرست |
inconsecutive |
نادرست |
spurious |
نادرست |
unfair |
نادرست |
unfairly |
نادرست |
amiss |
نادرست |
infirmly |
نادرست |
out of trim |
نادرست |