Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
wave function
تابع موجی
Other Matches
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
undulatory
موجی
flexural
موجی
sinuate
موجی
wavelike
موجی
flexuous
موجی
sinuous
موجی
flecky
موجی
flexuose
موجی
wave mecanics
مکانیک موجی
sinuosity
حرکت موجی
sinuous flow
جریان موجی
cyma
گچ بری موجی
cima
گچ بری موجی
doucine
گچ بری موجی
gorge
[گچ بری موجی]
waviness
حالت موجی
undulatory current
جریان موجی
radiant energy
نیروی موجی
impedance level
مقاومت موجی
threads
موجی کردن
wave motion
حرکت موجی
cyma
گچ بری موجی
thread
موجی کردن
corrugate
موجی شدن
cyma recta
موجی افتاده
cyma reversa
موجی جمع
schrodinger wave mechanics
مکانیک موجی شرودینگر
ripple sort
مرتب کردن موجی
plunger
موجی که ناگهان می شکند
sinuous
دارای شیارهای موجی
shell-shocked
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
steady state wave motion
حرکت موجی پایا
cymatium
گچ بری موجی شکل
half wave rectifier
یکسوکننده نیم موجی
repand
دارای حاشیه موجی
vermiculate
دارای خطوط موجی
undulation
حرکت موجی زیروبم
full wave rectifier
یکسوکننده تمام موجی
plungers
موجی که ناگهان می شکند
sinuate
دارای حاشیه موجی
crisfate
دارای حاشیه موجی
shoulders
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldering
سمت موجی که هنوز نشکسته
wave
موجی بودن موج زدن
shoulder
سمت موجی که هنوز نشکسته
undulaory
موجی نوسانی موج نما
rippled
بطور موجی حرکت کردن
rippling
بطور موجی حرکت کردن
ripple
بطور موجی حرکت کردن
spiller
موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
ripples
بطور موجی حرکت کردن
waved
موجی بودن موج زدن
corrugated iron
اهن موجی یاچین دار
shouldered
سمت موجی که هنوز نشکسته
waving
موجی بودن موج زدن
waves
موجی بودن موج زدن
cosmic microwave radiation background
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
A wave of anger swept over the entire world .
موجی از خشم دنیا را فرا گرفت
radiant flux
درجه نشر و تراوش نیروی موجی
creese
یکجور خنجر که تیغه ان موجی است
surge
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surges
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surged
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
kymograph
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
pitches
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
strigil
برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
electromagnetic wave
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
actinoelectric
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
bow wave
موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
sinuous weft
نخ پود زیر
[این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
subordinating
تابع
adjective
تابع
adjectives
تابع
function
تابع
functioned
تابع
sequela
تابع
subjecting
تابع
subjected
تابع
submission
تابع
subject
تابع
dependent
تابع
tributary
تابع
tributaries
تابع
subordinative
تابع
subjects
تابع
amenable
تابع
accessory
تابع
sequent
تابع
servitor
تابع
dependant
تابع
dependants
تابع
suffragan
تابع
function code
کد تابع
passive
تابع
subservient
تابع
functions
تابع
subalterns
تابع
follwer
تابع
ancillary
تابع
function generator
تابع زا
subaltern
تابع
passives
تابع
apanage
تابع
incidents
تابع
subordinate
تابع
citizens
تابع
subsidiaries
تابع
subordinated
تابع
subsidiary
تابع
incident
تابع
subordinates
تابع
citizen
تابع
approximating function
تابع تقریب
power function
تابع توان
power function
تابع توانی
characteristic function
ویژه تابع
allocation function
تابع تخصیص
power function
تابع قدرت
analytical function
تابع تحلیلی
preference function
تابع رجحان
preference function
تابع ترجیح
approximation function
تابع تقریب
boolean function
تابع بولی
built in function
تابع توکار
characteristic function
تابع مشخصه
characteristic function
مشخصه تابع
echelons
ردههای تابع
eigenfunction
تابع مشخصه
decreasing function
تابع نزولی
demand function
تابع تقاضا
density function
تابع چگالی
eigenfunction
ویژه تابع
dependent variable
متغیر تابع
discontinuous function
تابع ناپیوسته
discriminant function
تابع تشخیص
distribution function
تابع توزیع
echelon
ردههای تابع
cost function
تابع هزینه
exponential function
تابع نمایی
exponential function
تابع نمائی
even function
تابع زوج
elementary function
تابع ابتدایی
continuous function
تابع پیوسته
production function
تابع تولید
proper function
ویژه تابع
proper function
مشخصه تابع
control function
تابع کنترلی
load function
تابع بار
point function
تابع نقطهای
hyperbolic function
تابع هذلولی
hamiltonian function
تابع هامیلتونی
hamiltonian function
تابع هامیلتون
gibbs function
تابع گیبس
generating function
تابع زاینده
generating function
تابع مولد
function generator
مولد تابع
lagrangian function
تابع لاگرانژی
inverse function
تابع وارون
impedance function
تابع امپدانس
integrand
تابع زیرانتگرال
intrinsic function
تابع فطری
inverse function
تابع معکوس
increasing function
تابع صعودی
function invocation
احضار تابع
increasing function
تابع فزاینده
impluse function
تابع ضربهای
linear function
تابع خطی
normalized function
تابع بهنجار
objective function
تابع هدف
of iranian nationality
تابع ایران
partial function
پاره تابع
partition function
تابع تقسیم
phi gamma function
تابع فی- گاما
aggregate demand function
تابع تقاضای کل
aggregate production function
تابع تولید کل
normal function
تابع بهنجار
external function
تابع برونی
frequency function
تابع بسامد
frequency dependant
تابع فرکانس
dependent
تابع نامستقل
logarithmic function
تابع لگاریتمی
consumption function
تابع مصرف
logic function
تابع منطقی
logical function
تابع منطقی
minimal function
تابع کمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com