English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
quasi convex function تابع نیمه محدب
Other Matches
quasi convex نیمه محدب
quasi convex function تابع شبه محدب
quasi concave function تابع نیمه مقعر
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
bulgy محدب
gibbous محدب
convex محدب
crowning محدب
crowned محدب
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
convexty بشکل محدب
quasi convex شبه محدب
convex slope شیب محدب
convexo concave محدب ومقعر
convexo convex ازدوسو محدب
convex lens عدسی محدب
convex محدب گوژ
biconvex محدب الطرفین
convex mirror اینه محدب
pulvinated نازبالشی محدب
pulvinate محدب نازبالشی
camber weld جوش محدب
panduriform محدب الطرفین
convex fillet weld جوش مغزی محدب
knull [تزئین محدب شکل]
convex set مجموعه محدب [ریاضی]
biconvex lens عدسی محدب الطرفین
convexly حالت محدب داشتن
spherical faceplate صفحه محدب تلویزیون
double convex lens عدسی محدب الطرفین
gibbously بطور محدب یا قوز
crown gear چرخ دنده محدب
plano convex lens عدسی مسطح- محدب
pulvinated frieze کتیبه کوژ یا محدب
condenser الت تقصیر عدسی محدب
pandurate شبیه ویولون محدب الطرفین
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
carbuncles لعلی که تراش محدب داشته باشد
bowtell [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
carbuncle لعلی که تراش محدب داشته باشد
bowtelle [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
biconvex بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
egg-and-dart [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
meniscus سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
ro round off کاو کردن محدب کردن
semis نیمه
stiffish نیمه شق
mid- نیمه
midnight نیمه شب
moiety نیمه
in noon of night در نیمه شب
semi نیمه
half deck نیمه پل
part way نیمه
mid نیمه
division line خط نیمه
partially sighted نیمه بینا
semi نیمه تاحدی
partially hearing نیمه شنوا
subliminally نیمه خوداگاه
partial fixing نیمه گیرداری
subliminal نیمه خوداگاه
semifixed نیمه ثابت
semihard نیمه محکم
semihard نیمه سخت
semifluid نیمه ابکی
semiformal نیمه رسمی
semiofficial نیمه رسمی
semigloss نیمه شفاف
semigloss نیمه درخشان
semifinal نیمه نهایی
semilate نیمه دیررس
semiliquid نیمه مایع
semiprivate نیمه خصوصی
semipro نیمه حرفهای
semipublic نیمه همگانی
semireligious نیمه مذهبی
semirigid نیمه سخت
semisolid نیمه جامد
semisynthetic نیمه مصنوعی
left heart نیمه چپ قلب
semipermeable نیمه تراوا
semipermanent نیمه جاودان
semilog نیمه لگاریتمی
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semi finals نیمه نهایی
semiskilled نیمه ماهر
semi-finals نیمه نهایی
semis نیمه تاحدی
semimobile نیمه متحرک
semiopaque نیمه شفاف
semiparasitic نیمه انگلی
semilustrous نیمه درخشنده
semiautomatic نیمه خودکار
semi skilled نیمه ماهر
semicivilized نیمه متمدن
semi conductor نیمه هادی
semi official نیمه رسمی
second half نیمه دوم
semi independent نیمه مستقل
semi literate نیمه نویسا
semi mechanization نیمه مکانیزه
megrim درد نیمه سر
semicolonial نیمه ازاد
semi trailer نیمه یدک
semiactive نیمه فعال
semicinductor نیمه هادی
midsummer نیمه تابستان
semiarid نیمه خشک
semicinductor نیمه رسانا
semiarboreal نیمه درختی
parboil نیمه پختن
parboiling نیمه پختن
parboils نیمه پختن
half-mast نیمه افراشتگی
half-mast نیمه افراشتن
semiaquatic نیمه ابزی
semicolonial نیمه مستعمره
semicolonialism نیمه مستعمراتی
semidomesticated نیمه اهلی
semierect نیمه ایستاده
semierect نیمه قائم
quasi public نیمه دولتی
quasi private نیمه خصوصی
midwatch پاس نیمه شب
midyear نیمه سال
middle watch نگهبانی نیمه شب
quasi commercial نیمه بازرگانی
preconscious نیمه هشیار
nocturn عبادت نیمه شب
semidome نیمه گنبد
semidivine نیمه خدا
inchoate نیمه تمام
partial نیمه کامل
semiconscious نیمه هوشیار
semiconscious نیمه اگاه
semiconscious نیمه بیهوش
semicrystalline نیمه متبلور
semicrystalline نیمه بلورین
quasi concave نیمه مقعر
parboiled نیمه پختن
semidetached نیمه مجزا
quasi public نیمه عمومی
midway نیمه راه
semi-conscious نیمه بیهوش
subadult نیمه بالغ
aileron نیمه لچکی
subarid نیمه خشک
half loaded سلاح نیمه پر
subfossil نیمه سنگواره
aileron نیمه سنتوری
translucent نیمه شفاف
subovate نیمه بیضی
subacute نیمه حاد
half mast high نیمه افراشته
half way نیمه راه
brow ague درد نیمه سر
half tracked نیمه شنی
half-column نیمه ستون
solid state نیمه هادی
subsaline نیمه شور
half-bat آجر نیمه
dwarf wall دیوار نیمه
demigod نیمه خدا
semiopaque نیمه کدر
semi-precious نیمه گرانبها
half-timbered نیمه چوبی
semi-precious نیمه بهادار
semi-final نیمه نهایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com