English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (3 milliseconds)
English Persian
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
Search result with all words
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
flexibility خاصیت خمش پذیری
nature نوع خاصیت
natures نوع خاصیت
virtue خاصیت
virtues خاصیت
causality خاصیت سببی
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
buoyancy خاصیت شناوری
curative دارای خاصیت درمانی
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
function خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
functions خاصیت وجودی
magnetism خاصیت مغناطیسی
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
elasticity خاصیت فنری
affection خاصیت
property خاصیت
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
impoverish بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
deactivating بی خاصیت کردن
navigate خاصیت
navigated خاصیت
navigates خاصیت
navigating خاصیت
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
asexual فاقد خاصیت جنسی
alkaline دارای خاصیت قلیایی
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
absorption property خاصیت جذب
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
adhesive property خاصیت چسبندگی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
alkalescence خاصیت قلیایی
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
anti knock property خاصیت ضدضربه
antidotal دارای خاصیت پادزهری
astingency خاصیت قبض
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
carnosity خاصیت گوشتی
chalkiness خاصیت تباشیری
chemism خاصیت شیمیایی
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
corkiness خاصیت چوب پنبهای
corporeity خاصیت جسمی یامادی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
diathermacy خاصیت هدایت گرما
ductility خاصیت انگمی
ductility خاصیت فتیله شدن
ductility خاصیت کش امدن
ductility خاصیت لوله شدن
elater خاصیت انبساط و گسترش
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
extensive property خاصیت مقداری
fattiness خاصیت چربی
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
flakiness خاصیت فلسی
fluffiness خاصیت کرکی
fungosity خاصیت قارچی
gamic دارای خاصیت جنسی
gauziness خاصیت گارسی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
glassiness خاصیت شیشهای
gumminess خاصیت صمغی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
Other Matches
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
the five predicables خاصیت
reflectiveness خاصیت
propertyless بی خاصیت
quale خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
inefficacious بی خاصیت
non skid quality خاصیت ضد لغزش
quantification تعیین خاصیت
recursivity خاصیت بازگشت
mechanicalness خاصیت مکانیکی
milkiness خاصیت شیری
mealness خاصیت اردی
mealiness خاصیت اردی
nutritiousness خاصیت غذائی
nutritiveness خاصیت غذایی
paramorphism خاصیت دگردیسی
pitchiness خاصیت زفتی
silkiness خاصیت ابریشمی
steeliness خاصیت فولادی
the virtue of drugs خاصیت داروها
unmake از خاصیت انداختن
powderiness خاصیت گردی
woodiness خاصیت چوبی
sponginess خاصیت اسفنجی
vitreosity خاصیت شیشهای
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
inductionless بدون خاصیت القائی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
illusion of space القاء خاصیت فضایی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
low test دارای خاصیت فراری
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
sexed دارای خاصیت جنسی
plasticity خاصیت شکل افرینی
tonus خاصیت انقباض عضله
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
malleability خاصیت چکش خواری
springiness خاصیت فنری ارتجاع
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com