Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
incursive	تاخت و تاز امیز
Other Matches
rat race	عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
admonitory	نصیحت امیز توبیخ امیز
suasive	ترغیب امیز تحریک امیز
trickiest	خدعه امیز مهارت امیز
tricky	خدعه امیز مهارت امیز
incriminatory	تهمت امیز اتهام امیز
expostulatory	سرزنش امیز تعرض امیز
gratulant	تهنیت امیز تبریک امیز
trickier	خدعه امیز مهارت امیز
antagonistic	خصومت امیز رقابت امیز
attacks	تاخت
galloped	تاخت
canter	تاخت
gallops	تاخت
canters	تاخت
cantered	تاخت
gallop	تاخت
attacked	تاخت
attack	تاخت
cantering	تاخت
gallops	تاخت کردن
invasion	تاخت و تاز
inburst	تاخت وتاز
raided	تاخت و تاز
irruptive	تاخت وتازکننده
inruption	تاخت وتاز
onset	تاخت و تاز
raid	تاخت و تاز
invaders	تاخت و تازگر
galloped	تاخت کردن
raiding	تاخت و تاز
brattle	تاخت چهارنعل
gallop	تاخت کردن
inbreak	تاخت و تاز
to run across or against	بکسی تاخت
to sweep down on	تاخت کردن
hand gallop	تاخت ملایم
incursion	تاخت و تاز
raids	تاخت و تاز
inroad	تاخت و تاز
incursions	تاخت و تاز
invasions	تاخت وتاز
invasion	تاخت وتاز
invasions	تاخت و تاز
invader	تاخت و تازگر
raiding	تک سریع تاخت و تاز
overrunning	تاخت و تاز کردن
foray	تاخت و تاز کردن
lope	تاخت حرکت خرامان
raids	تک سریع تاخت و تاز
overrun	تاخت و تاز کردن
raided	تک سریع تاخت و تاز
overruns	تاخت و تاز کردن
foray	تاخت وتاز کردن
raid	تک سریع تاخت و تاز
ravaging	تاخت و تاز ویرانی
forays	تاخت و تاز کردن
lopes	تاخت حرکت خرامان
loped	تاخت حرکت خرامان
loping	تاخت حرکت خرامان
invaded	تاخت و تاز کردن در
invades	تاخت و تاز کردن در
ravaging	تاخت وتاز کردن
invade	تاخت و تاز کردن در
ravages	تاخت وتاز کردن
invasive	تاخت وتاز کننده
ravages	تاخت و تاز ویرانی
ravaged	تاخت وتاز کردن
ravaged	تاخت و تاز ویرانی
ravage	تاخت وتاز کردن
attacks	تاخت و تاز یورش
invading	تاخت و تاز کردن در
attacked	تاخت و تاز یورش
forays	تاخت وتاز کردن
attack	تاخت و تاز یورش
ravage	تاخت و تاز ویرانی
raiding party	قسمت مامور دستبرد یا تاخت
loping	شلنگ انداختن تاخت رفتن
lopes	شلنگ انداختن تاخت رفتن
loped	شلنگ انداختن تاخت رفتن
lope	شلنگ انداختن تاخت رفتن
galloper	عراده توپ سبک تاخت کننده
to outflank an army	گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
golden horde	سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
synaloepha	هم امیز
synalepha	هم امیز
murmurous	غر غر امیز
attacked	مبادرت کردن به تاخت کردن
invaded	تک کردن تاخت و تاز کردن
invade	تک کردن تاخت و تاز کردن
attack	مبادرت کردن به تاخت کردن
invades	تک کردن تاخت و تاز کردن
attacks	مبادرت کردن به تاخت کردن
invading	تک کردن تاخت و تاز کردن
hortative	اندرز امیز
catastrophic	فاجعه امیز
high flown	اغراق امیز
gloatingly	حسرت امیز
pejorative	تحقیر امیز
gnostic	اسرار امیز
peaceful	صلح امیز
speculative	احتکار امیز
gratulatory	تبریک امیز
complimentary	تعریف امیز
gratulatory	تهنیت امیز
mysterious	اسرار امیز
funest	هلاکت امیز
hubristic	اهانت امیز
humoursome	شوخی امیز
impetrative	استغاثه امیز
profane	کفر امیز
impetratory	استغاثه امیز
imputative	تهمت امیز
impostrous	دغل امیز
impostrous	تزویر امیز
imprecatory	نفرین امیز
imprecatory	لعنت امیز
droll	مسخره امیز
impetratory	لابه امیز
humiliatory	اهانت امیز
humiliatory	توهین امیز
indemnificatory	غرامت امیز
hyperbolic	اغراق امیز
burlesques	مسخره امیز
burlesque	مسخره امیز
impetrative	لابه امیز
magic	سحر امیز
incensive	هیجان امیز
affrontive	توهین امیز
exaggeratory	اغراق امیز
exaggerative	اغراق امیز
exaggeratedly	بطوراغراق امیز
eulogistic	ستایش امیز
calumniatory	افترا امیز
caressive	نوازش امیز
catastrophical	مصیبت امیز
caustically	بطورطعنه امیز
censurable	انتقاد امیز
based on private motives	غرض امیز
excomminucative	تکفیر امیز
exculpatory	تبرئه امیز
affrontive	دشنام امیز
expediential	مصلحت امیز
exonerative	تبرئه امیز
amusive	تفریح امیز
execratory	لعنت امیز
applausive	تحسین امیز
approbative	تحسین امیز
approbatory	تحسین امیز
excusatory	پوزش امیز
encomiastic	ستایش امیز
chimerical	هوس امیز
consultatory	مشورت امیز
contrarious	مخالفت امیز
disdianful	اهانت امیز
corruptive	فساد امیز
criminative	تهمت امیز
inculpatory	تهمت امیز
curmudgeonly	خست امیز
damnatory	لعنت امیز
maledictory	لعنت امیز
dissipative	اسراف امیز
confusional	اغتشاش امیز
pacificatory	صلح امیز
collusive	دسیسه امیز
color mixer	رنگ امیز
elusory	طفره امیز
commendatory	تقدیر امیز
competetive	رقابت امیز
doxological	ستایش امیز
domineeringly	بطورتحکم امیز
conciliar	توط ئه امیز
conciliative	صلح امیز
disapprobatory	مذمت امیز
disapprobatory	تقبیح امیز
honorifics	افتخار امیز
felonious	خیانت امیز
felonious	جنایت امیز
apologetic	پوزش امیز
provocative	تحریک امیز
jocular	شوخی امیز
peremptory	شتاب امیز
false hearted	خیانت امیز
extenuatory	تخفیف امیز
honorific	افتخار امیز
flattering	تملق امیز
floniously	بطورخیانت امیز
fraudful	حیله امیز
pacific	مسالمت امیز
slanderous	افترا امیز
advised	مصلحت امیز
antagonistic	مخالفت امیز
competitive	رقابت امیز
competitiveness	رقابت امیز
educative	تربیت امیز
fradulent	فریب امیز
sardonic	طعنه امیز
sardonic	کنایه امیز
acrimenious	تعنه امیز
admissive	تصدیق امیز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com